کارشناس مرمت بنا/
حالا دیگر خیلیها نام «اصفهک» را شنیدهاند. روستایی در جنوب شرق «طبس» از توابع «دیهوک» با مختصات جغرافیایی ۵۷ درجه و ۱۱ دقیقه طول شرقی و ۳۳ درجه و ۲۳ دقیقه عرض شمالی.
روستایی با آسمان کاملا شبانه؛ تاریک و پر ستاره با ماه روشن که معنای کامل شب را یادآوری میکند. شبهایی که فضای شهرنشینی در آن از یاد میرود و کویر و شبهای آنرا به بهترین شکل در اذهان ماندگار میکند. کوچههای امن و پشتبامهایی برای تماشای آسمان و اندیشیدن! عطر نخل و زعفران و نعنا، بوی باغهای بهشت، و حضور کودکانی با چشمهای زیبا و مهربان که مهربانی را به گردشگران و علاقمندان میآموزند.
داستان زنده شدن مجدد اصفهک طی یک دهه اخیر مانند خود اصفهک نکتهها دارد و آموزنده است. این داستان در دو فصل جدا از یکدیگر، اما با خطوط مشترک نوشته شده است.
داستان روستا و روستاییانی که از اصفهک خشت و گلی رفتند و دوباره به این روستای خشت و گلی بازگشتند. روستا و روستاییان اصفهک حالا از دو نسل جدا اما به هم پیوسته هستند.
جوانان اصفهکی با تیزبینی از اشارات قدیم و نو دریافتند که اصفهک باید چنان شود که قابل آن است. دریافتند که روستایشان نه تنها باید مجموعهای از خشت و گلهای تلنبار شده و فروریخته از زلزله باشد که البته همان هم خیره کننده است که اصفهک و اصفهکیها شایسته شیوه تازهای از زندگی و آموزش در روستایشان هستند. همت همین جوانان اصفهکی بود که داستان عصر جدید این روستای فروریخته تاریخی را دوباره ساخت و پرداخت.
دوبار به اصفهک سفر کردم. نخستین سفرم در اردیبهشتماه سال ۹۷ بود که بیشتر به قصد دیدار از یک بافت روستایی باقی مانده از زلزله انجام شد که بخشی از آن مرمت شده بود و بخش زیادی هم دست نخورده باقی مانده بود تا امکان مطالعه و بررسی سازههای خشت و گل فراهم شود.
اصفهک حالا به یکی از مقاصد گردشگری کشور تبدیل شده است. این روستای ثبت ملی شده به یاری گروهی از متخصصان زیر نظر مهندس پارسی بخشی از مراحل مرمتی را پشت سر گذاشت. سفر دوم به اصفهک را با هدف شرکت در یک کارگاه آموزشی در مورد سازههای خشتی انجام دادم. این کارگاه با حضور مهندسان و معماران برجسته این حوزه که از بانیان پژوهشکده خاک اصفهک هستند، برگزار شد.
حدود ۲۰ دانشجو در این سفر پنج روزه حضور داشتند. این بار دیگر برایم مسلم شد که تمام آنچه از اصفهک و شیوه رفتار احیاگران آن در ذهنم جا گرفته بود، درست است. یکی از این موارد که برایم جالب و قابل توجه بود، نگاه احیا کنندگان این روستا به شیوه زندگی تازه در بافت متروک اصفهک بود. آنچه غالبا در اقامتگاههای بومگردیدیده بودم، تجربهای از اقامت در محیط بومی بود که شامل اجزای لازم یک اقامت موقت از جمله خانه و غذا و گردش و استراحت میشد.
اما اینجا در اصفهک موضوع فراتر از اقامت در حد سکونت بود. موضوع زندگی و تعامل پویا با کالبد و محیط و حتی خود اصفهکیها بود. رابطه بین مهمان و میزبان کاملا محسوس بود و برای درک یا ایجاد آن احتیاج به تلاش نبود. این نکته را در همان نگاه اول از شکل دیوارهای اطراف حیاط پژوهشکده خاک اصفهک متوجه شدم.
ضلع جنوبی حیاط پژوهشکده دارای فضایی به عنوان ورودی است که در بر آن نصب نشده است. در دو ضلع شرقی و غربی آن هم دیوار وجود ندارد. گویی کوچههای روستا از وسط حیاط پژوهشکده عبور میکنند و دوباره تبدیل به کوچه میشوند.
حاصل بیدیواری، باخبریست. در حالی که گردشگران که غالبا پژوهشگران و دانشجویان هستند در محیط روستای اصفهک مشغول فعالیتاند، روستاییان میتوانند وارد محیط آموزشی و پژوهشی شوند و از نزدیک ناظر فعالیتهای پژوهشی باشند.
از اینجا به بعد دیگر نیازی به حدس و گمان و ظن نیست و با تمام آنچه در حال رخ دادن در روستایشان است به صورت تعاملی مواجه میشوند. گفتوگوهای صادقانه و سوال و جوابهای درست بین گردشگران پژوهشگر و دیگران صورت میگیرد و حاصل این گفتگوها که به نظر من بسیار هوشمندانه انتخاب شده و ارزشمند است، اعتماد و احترام متقابل است.
نمونه رفتار دیگر از این دست، شعرخوانی بچههای مهدکودک اصفهک برای گردشگران و پژوهشگران است. روز سوم سفر، کودکان مهدکودک اصفهک که در بافت جدید روستا زندگی میکنند به همراه مربیان خود به کارگاه وارد شدند و به بهانه شعر خواندن، بدون ملاحظات مرسوم و رعایت سلسله مراتب تکراری، وارد پژوهشگاه شدند.
این بخشی از پرورش آنها به عنوان نسل آینده اصفهکیها است که باید با داشتههای سرزمین خود آشنا و نسبت به آن مسئول باشند. این حضور بخش ارزندهای از مفهوم زندگی است که در بافت تاریخی روستای اصفهک جاری شده و حاصل حداقلی آن، درک رابطه تعاملی صحیح بین اصفهکیهای آینده با دیگران است.
این شیوه زندگی تعاملی در اصفهک را جایی دیگر و زمانی درک کردم که مردم روستا به من اجازه دادند داخل آشپزخانههایشان بروم و به کمک زنان روستا، از مهمانانشان پذیرایی کنم. انگار که یک مهمان قدیمیتر به صاحبخانه کمک میکند و گفتوگویی شکل میگیرد که شان مهمان میزبانی را هم رعایت کرده است. همین گفتوگو و تعامل غریبهها را به آشنا تبدیل میکند.
یک نکته جالب دیگر در تاثیر معماری اصفهک بر شیوه زیست و تعامل مهمان و میزبان در آن است که به دلیل نبود دیوار، مهمانان هر چه بیشتر ترغیب به رعایت قوانین و خواستههای میزبان می شوند و حس وظیفهشناسی بیشتری در حق صاحبان روستا و خانههایشان بین گردشگران و بازدیدکنندگان از اصفهک شکل میگیرد.
جنس اندیشه بانیان احیای اصفهک فرهنگ و دانش است و همین موضوع نیز سبب شده که گردشگران این روستا غالبا از میان پژوهشگران و جستجوگران باشند و گردشگران بدون دغدغه، زمانی که وارد بافت تاریخی اصفهک شوند و نتوانند نگاه و رفتار خود را منطبق با فضای فرهنگی حاکم بر روستا کنند، ماندگاریشان در اصفهک دوام نخواهد یافت.