صدای میراث: همایش بینالمللی هزاره خواجه نظامالملک طوسی به منظور بزرگداشت وزیر خردمند ایران، روز پنجشنبه سوم آبانماه ساعت ۱۶ با همکاری دانشگاه فردوسی مشهد و گروهی از انجمنهای فرهنگی و مردمنهاد در مشهد برگزار میشود. انجمن فرهنگی افراز نیز یکی از همان انجمنهای مردم نهاد است که به پاسداشت خواجه نظامالملک طوسی برخاسته است. اما خواجه نظام الملک طوسی که بود و چه بر ایران افزود؟
در روزهایی که به تعبیر «عطاملک جوینی» باد بینیازی خداوند آغاز به وزیدن گرفته و سامان سخن گفتن از میان رفته بود، در طوفان کین و خروش سواران بیابانگردی که در پی ترکتازی، جز از غارت و سوختن از خویش برجای نمیگذاشتند، خالق سیاستنامه، «ابوعلی حسن بن علی بن اسحاق»، مشهور به «خواجه نظامالملک» در طوس چشم به جهان گشود.
خواجه با راه یافتن به دستگاه حکومت ترکان که آداب و روش کشورداری نمیدانستند، خلاف بسیاری که تسلیم روح زمانه خویش شده و سامان تدبیر را از دست رفته میدیدند، نیروی ویرانگر بیابانگردان را در قالب سازمانی همانند ارتش منظم و ثابت ساسانی سامان داد و وحدت سرزمینی ایران را احیاء کرد.
مرزهای ایرانشهر را از چین به قسطنطنیه، دروازه اروپا، پیوند زد. تحت مدیریت او تجارت در جاده ابریشم که رگ حیاتی اقتصاد ایران بود و مدتها به سبب ناامنی و جنگ به فراموشی سپرده شده بود از سرگرفته شد و فرهنگ و هنر ایران و انیران در بطن آن به گردش افتاد.
زبان فارسی نو که زبان بخشی از مردم ایران بود، هند و ختای و سقلاب و روم را درنوردید و به زبان بینالمللی بدل گشت و بستر شکوفایی هر چه بیشتر آن فراهم شد.
قومی که از شهریگری و تمدن بهرهای نداشتند و غارت و کشتار را افتخار خویش میدانستند، به عموزاده خود «الپ ارسلان»، سلطان سلجوقی پشت کرد و به اتهام روی آوردن وی به سبک زندگی متمدنانه و منع خوی غارتگری با او به جدال برخواستند. خیزشی که خیلی زود با تدبیر و شجاعت خواجه در حمایت از سلطان جوان به شکست انجامید و دولت سلجوقی به بزرگترین حامی تمدن ایرانی و زبان فارسی تبدیل شد.
خواجه که بر میراث اندیشه ایرانشهری تکیه زده بود، دیوان و دولت ایرانی را باری دیگر پس از سقوط ساسانیان احیا کرد و به منظور تداوم آن، نهاد بزرگ آموزش و مدارس نظامیه را بنیاد گذارد. بدین ترتیب خرد و اندیشه ایرانشهری دگربار به جریان افتاده و دوات و قلم که بر تیغ پیروز گشته بود به نماد نهاد وزارت در ایران بدل گشت.
سیرالملوک، که راه و روش سیاستورزی مُلک و حکومت ملوک عجم یا همان شاهان ایرانی و به ویژه شاهان ساسانی بود به قلم خواجه نگارش یافت.
شایسته ذکر است که اگر هر کشوری یک هویت اندیشهای در باب مملکت داری و حکومتمندی ارائه کرده باشد که قابلیت تدریس و تفسیر در سطح بینالملل را دارا باشد (برای مثال اگر لویاتان هابز نماینده انگلستان،شهریار ماکیاولی نماینده ایتالیا، روح القوانین منتسکیو نماینده فرانسه و هنر جنگ سان تزو نماینده چین باشد) نماینده ایران سیرالملوک است. رسالهای به زبان فارسی که خواننده امروزی پس از گذشت هزار سال به راحتی توانایی خوانش و فهم آن را دارد.
خواجه در پاسخ به پیام ملکشاه سلجوقی که در پایان عمر در پی توهم خودبزرگبینی خطاب به وی گفته بود «اگر میخواهی بفرمایم دوات از پیش تو برگیرند» مینویسد: «دولت آن تاج به این دوات بسته است، هرگاه این دوات برداری، آن تاج بردارند». و چه زود راستی سخن خواجه با مرگ مشکوک ملکشاه تنها یک ماه پس از ترور خواجه روشن شد.
پس از آن در مدتی کوتاه اقتدار و شکوفایی حکومت سلجوقی یکسره از میان رفت و در پی دهههای طولانی از جدال و کشمکش شاهزادگان سلجوقی در نهایت گردباد مغول آغاز قرون وسطای تاریخ ایران و خاموشی نوزایی و رنسانس آن را رقم زد.
هرچند مرگ خواجه پایان راه خردورزی و آغاز دوران زوال و انحطاط اندیشه برای زمانی بس دراز بود اما میراث گرانبهای او در کنار سایر ستارگان سپهر تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران همچون فردوسی همچنان زنده و زاینده است و مانند چراغی راه بازگشت به مسیر خرد و اندیشه ایرانشهری را به ما بازمینماید.