صدای میراث – محمد باریکانی: اصفهان كه زمانی شكوه شهرهای ایران از دوران حكمرانی پادشاهان صفوی بود و نگین گردشگری جهان، حالا به وضعیتی گرفتار شده كه حتی تورگردانان خارجی كه در سالیان گذشته این شهر را دیده بودند، آنرا رویایی از دست رفته نامیدند و بر وضعیت اصفهان گریستند.
اتاق بازرگانی ایران هفته گذشته با دعوت از یكصد تورگردان خارجی از آمریكا، اروپا و آسیا تلاش كرد تا در مسیر مقابله با ایران هراسی بار دیگر جاذبه های گردشگری ایران را در همكاری با وزارت میراث فرهنگی به تاثیرگذاران جهانی صنعت گردشگری یادآوری كند. آن ها توراپراتورهای بین المللی كه میلیون ها گردشگر را به جهان اعزام می كنند به اصفهان بردند تا شاید بتوانند برند گردشگری در احتضار اصفهان را زنده كنند. اما نتیجه چه بود؟
رویای از دست رفته اصفهان
آنها اصفهان را رویایی از دست رفته دیدند. ترك های ایجاد شده بر بناهای تاریخی را دیدند، آشفتگی های موجود در میدان نقش جهان را تماشا كردند و زمانی كه آن تصایر شارپ و رنگی موجود در كاتالوگ های گردشگری را با تصویر واقعی اصفهان مقایسه كردند، متوجه شدند كه نگین شفاف گردشگری ایران چه اندازه غبارآلود و خش گرفته است.
برخی شان نظیر یك توراپراتور سوئیسی كه سال ها اصفهان را در پكیج های تبلیغاتی خود در اروپا معرفی كرده بود به خبرگزاری مهر گفته است كه «چطور ممكن است این همان میدانی باشد كه در تمام كتاب های گردشگری از آن به عنوان یكی از بزرگترین شاهكارهای شهری دنیا یاد شده است؟»
دردآورترین جملات او درباره اصفهان اما در این كلمات خلاصه می شود: « تصورم این بود که وارد یک شهر تاریخی زنده میشوم، اما اینجا بیشتر شبیه یک اثر رها شده است. کاشیهای مسجد شیخ لطفالله و مسجد جامع عباسی، که همیشه در عکسها میدرخشیدند، دیگر جلا و زیبایی ندارند. حتی نقشهای روی دیوارهای عالیقاپو، که زمانی پر از رنگ و روح بود، حالا پر از ترک و غبار است. هیچکس اینجا را دوست ندارد!»
تصور فرو ریخته و شهر ویرانه رها شده
شبیه به اظهارات این توراپراتور سوئیسی و را یك توراپراتور رومانیایی حتی تلخ تر از او درباره وضعیت اصفهان گفته است. «با دیدن مسجد جامع اصفهان در میدان عتیق، از این همه جزئیات و شاهکار معماری متعجب شدم. اما در مقابل این همه بی نظمی و آشفتگی در اطراف و داخل مسجد و رهاشدگی این بنا فقط افسوس خوردم که چنین شاهکاری از معماری همچون خرابهای به حال خود رها شده است. من بارها از مساجد تاریخی استانبول، مراکش و ازمیر دیدن کردهام. هرکدام از آنها با دقت و وسواس نگهداری میشوند، گویی یک گنج زنده هستند. اما اینجا… انگار همه چیز به حال خود رها شده است. دیوارها نم گرفته، تزئینات فرو ریخته و هیچ نشانهای از توجه دیده نمیشود. در یک کلام، تصورم از این مسجد بعد از بازدید به همریخت و میتوانم بگویم این مسجد دیگر روح ندارد. انگار سالهاست که ازیاد رفته است.»
اصفهان از زیبایی تهی شده است
باز هم شبیه به همین اظهارات تلخ را یكی از نمایندگان آژانسهای مسافرتی مالزی گفته است: «همیشه فکر میکردم چهارباغ عباسی اصفهان، خیابانی سرسبز و زنده است. مثل شانزه لیزه پاریس یا رامبلا در بارسلون، اما آنچه میبینم، خیابانی است که هویتش را از دست داده و ساختمانهای قدیمی آن در میان مغازههای ناهماهنگ محو شدهاند. کفپوشها ترک خوردهاند و دیگر نشانی از زیبایی گذشته در آن نیست. چهارباغ عباسی اصفهان دیگر جایی برای قدم زدن نیست. بلکه محلی است که گردشگران فقط از آن عبور میکنند، بیآنکه لذت ببرند.»
بدون زندگی، بدون معنا
اصفهان همیشه در تصاویر به روز نشده و كاتالوگ های قدیمی كه تعمدی یا به دلیل قدیمی بودن انتشارها چنان در ذهن گردشگران خارجی و داخلی شفاف و ویترینی به تصویر كشیده شده است كه نه تنها مردم جهان كه ایرانی ها را هم با هر بار نگاه به این تصاویر ترغیب به حضور در این شهر می كند. اما آیا تصاویر به روز نشده یا عمدا منتشر شده از اصفهان با واقعیت گردشگری همخوانی دارد؟ بیایید سخنان یكی از مدیران یونانی الاصل معروفترین آژانس های گردشگری اروپا را بخوانیم: «با دیدن بستر ترکخورده رودخانه زاینده رود، لحظاتی سکوت و بعد به حال آن گریستم. سیوسهپل و پل خواجو، همیشه در عکسها درخشان و باشکوه بودند. انعکاس آنها در آب، یکی از زیباترین تصاویری بود که هر گردشگر مشتاق دیدنش بود. اما حالا… اینها فقط پلهایی بر روی هیچ هستند. بدون رود، بدون زندگی، بدون معنا. من این تصاویر را برای مشتریانم نمیفرستم. نمیخواهم که آنها هم این حسرت را تجربه کنند.»
پوسته توخالی شهر افسانه ای
اما تاسفبرانگیزترین و تلخ ترین اظهارنظر توسط یكی از توراپراتورهای چینی منعكس شده است. كشوری كه اتفاقا قراردادهایی برای اعزام گردشگر به ایران بسته است و پس از آن ایران را در فهرست قرمز و زرد سفر قرار داد و به عهد خود با ایران برای اعزام گردشگران وفادار نماند. بیایید اظهارات او را بخوانیم: «چهلستون، نماد شکوه صفویان بود. در عکسها، سقفهای پر از نقش و نگار، آینه کاریهای خیره کننده و تالاری باشکوه دیده میشود. اما اینجا، تزئینات در حال محو شدن هستند، دیوارها ترک خوردهاند و رنگها در حال از بین رفتن. مگر اینجا یک موزه زنده نیست؟ چرا به حال خود رها شده است؟ اگر این روند ادامه پیدا کند، دیگر چیزی برای بازدید باقی نمیماند. فقط یک پوسته توخالی از یک شهر افسانهای است.»
هیچكس اینجا را دوست ندارد
آنچه یكصد تورگردان و اتوراپراتور بین المللی در چند روز گذشته در اصفهان دیده اند یك واقعیت غیرقابل تكذیب و انكار است. اصفهان برند جهانی گردشگری خود را از دست داده است. شهری باشكوه كه بیش از 400 سال پایتخت ایران شد و تا همین دو دهه گذشته، برند جهانی شكوه تاریخ و معماری و یك موزه زنده در میان شهرهای جهان بود، حالا به وضعیتی رسیده است كه حتی با تصاویر روتوش شده هم قابل خوراندن به گردشگران خارجی نیست.
واقعیت آن است كه اصفهان آسیب های بسیار خورده است. بخشی از مناطق شهری اش به دلیل فرونشست بحرانی زمین تخلیه شده، ترك ها به جان بناهای تاریخی اش افتاده، كاروانسرای شاه عباسی و بینظیر شهر چنان رنگ و رو رفته و افتاده شده و میدان نقش جهان چنان آشفته و رنگ پریده و كهنه شده است كه قدم زدن در آن حتی ذهن گردشگران اروپایی را هم بر هم زده است. همان میدانی كه زمانی انتشار تصاویرش با آن همه فروشگاه صنایع دستی اطرافش، میلیاردها دلار ارزآوری از گردشگران خارجی برای ایران داشت حالا با تبدیل شدن به بوتیك فروش لباس های بنجل و بستنی فروشی های متعدد و فروشگاه های صنایع دستی تعطیل شده اش، رنگ گردشگری ایران را تغییر داده و توراپراتورهای جهان را ناگزیر از گفتن این جمله كرده است كه «هیچكس اینجا را دوست ندارد.»
فرجام تلخ اصفهان
چه خوشمان بیاید یا نه این تصویر واقعی اصفهان است. این اظهارات آیینه ای تمام نما از واقعیتی است كه اینبار تاثیرگذاران گردشگری جهان روبروی متولیان میراث و گردشگری كشور گرفته اند. دردهایی كه از سالیان دور هربار رسانه های تخصصی حوزه میراث فرهنگی و گردشگری نسبت به آن ها هشدار دادند یا متهم به غرض ورزی و انتشار اطلاعات غیرواقعی شدند یا با بی توجهی به هشدارهایشان مواجه شدند. اینبار اما این دردها از زبان توراپراتورهای بین المللی كه با هدف مقابله با ایران هراسی به ایران آورده شدهاند گفته شده است.
زمانی در دهه 70 یزد، اصفهان، شیراز و كرمان در تمامی پكیج های گردشگری ورودی به ایران قرار داشت و هر گردشگر خارجی كه به ایران می آمد به این 4 مقصد از پیش طراحی شده سفر می كرد. كرمان اما بعدها از مسیرهای گردشگری ایران حذف شد. هیچكس هم از دلایل حذف كرمان از پكیج های گردشگران ورودی به ایران سخن نگفت. گویی اصلا چنین مسیری در بسته های سفر به ایران وجود نداشت. اواخر دهه 80 اما كرمان تلاش نافرجامی برای بازگشت به بسته های گردشگری ورودی كشور انجام داد و بی نتیجه ماند. حالا همین تجربه برای اصفهان در حال تكرار است و شكوه تاریخ و معماری دوره صفویه ایران در مسیر فاجعه قرار دارد.
هویت تاریخی و جاذبه های گردشگری اش از نگاه توراپراتورهای خارجی غبار گرفته، كهنه و بی رنگ شده است. زاینده رود خشكیدهاش گردشگران خارجی را به گریه انداخته است و چهارباغاش دیگر آن چهارباغ زندهای نیست كه در خاطره جمعی گردشگران خارجی و داخلی ماندگار شده است. در عوض، یك پیاده راه سنگفرش با مغازه هایی است كه یا تعطیل یا بی رمق مانده اند. فرونشست اماناش را بریده است و نه تنها بر سی و سه پل و پل خواجو كه بر بناهای جهانی اش همچون نقش جهان و مساجد و مدارس تاریخی این شهر رد ترك انداخته است.
ادامه بی توجهی به آثار تاریخی اصفهان، نگین گردشگری شهرهای جهان را از خاطره جمعی گردشگران خارجی و حتی داخلی محو می كند و شهری كه زمانی شكوه شهرهای ایران بود به همین راحتی از صحنه گردشگری جهان پاك و فراموش می شود.