علیرضا افشاری
دیدبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
هموند شورای مرکزی شبکه سمنهای میراثی استان تهران/
خبرهایی مبنی بر انحلال «ادارهکل امور مجامع و تشکلهای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی» بهگوش میرسد. گویا هیأت دولت با شعار سبک شدن اما در واقع، برای تأمین بودجه از وزارتخانهها خواسته است برخی معاونتها و ادارات کل را منحل کنند. در وزارتخانه میراثفرهنگی نیز اداره کل مجامع و تشکلها یکی از جدیترین گزینههای انحلال است تا بعد گویا به زیرمجموعهای از ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل افزوده شود.
در نگاه نخست چنین انحلالی میزان باور دولتمردان به شعار مردمی بودن و پیوندشان با مردم را نشان میدهد. چرا که سمنها و تشکلها و نهادهای هر حوزه مهمترین ابزار ارتباط و پیوند با بخشی از مردمی هستند که در آن حوزه اشتغال دارند. حتی اگر این اقدام تصمیم شخص وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی هم باشد، باز از بزرگی چنین نتیجهای نخواهد کاست. چرا که فرد وزیر نیز بر خلاف نظر بخش بزرگی از کارشناسان این حوزه، منتخب رییسجمهوری بوده و به این ترتیب، دولت دوازدهم همچنان که به نظر برخی فعالان محیط زیست باید با شعار «دولت محیطزیستی» خداحافظی کند، با چنین تصمیماتی باید شعار «مردمی بودن» را که از شاخصترین شعارهای دولت است کنار بگذارد.
نگارندده در نظر شخصی، حتی زمانی که پرونده اداره کل تشکلها و مجامع وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را نیز مرور میکند نه تنها کارنامه درخشانی از آن نمیبیند که اصولا این اداره کل کارنامه و رزومه در خور ندارد.
پنج سال از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، کوشیدیم و بارها عنوان کردیم که اداره کل مجامع و تشکلهای وزارت میراثفرهنگی باید نشستهای مداوم با کنشگران و دبیران سمنهای سه حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی داشته باشد؛ بکوشد و فشار آورد تا سمنهای هر سه حوزه با معاونتهای مربوطه نیز نشستهای اصولی و منظم برگزار کنند؛ به ادارهکلهای استانی فشار آورد که آنها نیز با سمنهای هر استان چنین کنند؛ پیگیر سادهتر شدن روند دادن مجوز وزارت کشور و استانداریها به سمنهای سه حوزه باشد و در کل مطالبات سمنها را که طبیعتاً به بهبود اوضاع در امور مرتبط با فعالیتهای وزارتخانه میانجامد تا رسیدن به نتیجه پیگیری کند و آنها را همراهی کند.
اداره کل مجامع و تشکلهای وزارت میراث فرهنگی باید میکوشید در کشور نفتزدهای که دولت حجم و اعتبار و قدرت بالایی دارد به توانمندسازیِ سمنها یاری رساند و در راستای پیوند دادن آنها به یکدیگر و شبکهسازی در سمنهای پیشرو اقدام میکرد؛ کاری که در دورهای با مدیریت فردی علاقمند و کارشناس و مرتبط با سمنها در سازمان حفاظت از محیطزیست به خوبی انجام شد و پایهای برای حرکتهای بزرگتر و اصلاحیتر سمنها در آن حوزه شد.
اما دریغ، اگر خوانندگان این سطور تحرکی را جز برپایی نشستهای نمایشی، از اداره کل مجامع و تشکلهای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی دیدهاند، سمنها نیز دیدهاند. این که گفته شود در دورهای یکی از مدیران این ادارهکل کوششهایی داشته اما تلاشهایش نهادینه نشد و با رفتن وی شیرازه آن تلاشها نیز از هم گسست، چیزی از اعتبار این نقد نمیکاهد.
مدیریت کنونی اداره کل مجامع و تشکلهای وزارت میراث فرهنگی پس از گذشت مدتها از زمان آغاز بهکار در این ادارهکل، سرانجام نشستهایی با سمنها برگزار کرد و ترجیح داد، نشست هماهنگی برای تشکیل شبکهها در کشور را فرو نهد و به برپایی نشستی «دلخوشکنک» با گروهی از سمنها که گویا اکثرشان کاری جز حضور در وزارتخانه ندارند، بسنده کند تا شاید اندکی رزومه این حوزه پر شود.
درد یکی دو تا نیست و همه نقدها هم تنها به وزارتخانه برنمیگردد؛ هم میبایست نگاه به تصمیمگیریهای کلان حکومتی داشت که وضعیت اقتصادی را به این نقطه کشانده است و هم باید به خودمان، فعالان و سمنهای این حوزه! تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد، دیگر ادارات کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نیز کارنامهشان کموبیش شبیه به همین اداره کل مجامع و تشکلهای وزارت میراثفرهنگی است.
اگر شاخص شخص وزیر در حذف ادارات کل وزارتخانه بر میزان درآمدزاییشان متمرکز باشد، خب طبیعی است که نهادهای فرهنگی، اولین قربانی چنین نگاهی خواهند بود. با این حال امید است که وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از تصمیم به انحلال اداره کل مجامع و تشکلهای آن وزارتخانه صرفنظر کند و البته که مدیر این اداره نیز باید در صورت بقای اداره کل مجامع و تشکلها در وزارت میراثفرهنگی، به شکل جدی در اندیشه اقدامات مهم و تأثیرگذار باشد و فعالیت خود را کوتاهمدت و مقطعی در نظر نگیرد.