صدای میراث: باستانشناسان در جریان فصل ششم کاوش آبراهههای تخت جمشید بقایایی از اسکلت انسانی (احتمالا متعلق به یک مرد) را شناسایی کردهاند که میتواند اطلاعات ارزندهای از تحولات رخ داده در این مجموعه جهانی، طی دوره فراهخامنشی ارائه دهد. علاوه بر اسکلت شناسایی شده، کنگره های شکسته شده فراوانی نیز در درون آبراهه ریخته شده اند که اهمیت قابل ملاحظهای دارند.
به گزارش صدای میراث، بقایای اسکلتی مذکور، درست روی کف آبراهه کاوش شده در زیر حیاط جنوبی کاخ تچر شناسایی شده و بر روی آن سه سنگ قرار گرفته که دستکم یک مورد از آنها دارای حجاری برگهای آویزان لوتوس است. با توجه به اینکه اسکلت شناسایی شده از دندانهای نسبتا سالم و مناسب جهت گاهنگاری مطلق برخوردار است، تاریخ گذاری تکمیلی آن احتمالا خواهد توانست زمان نسبتا دقیق جابهجایی مصالح ساختمانی کاخ G با هدف احداث کاخ موسوم به H را در تخت جمشید روشن کند.
اسکلتی که احتمالا تاریخ جابهجایی یکی از کاخ های تخت جمشید را مشخص خواهد ساخت
علی اسدی، عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه هنر شیراز که سرپرستی کاوشها را برعهده دارد، به صدای میراث گفت: «در آبراههای که مستقیما از شمال حیاط کاخ تچر به سمت جنوب و دقیقا تا نمای کاخ H امتداد دارد، بقایای یک اسکلت انسانی به صورت کامل یافت شد که به طور درازکش و احتمالا در محل اولیه خود (in situ) بر روی کف آبراهه قرار دارد. اسکلت یاد شده فاقد چاله گور بود و بنابراین به نظر می رسد فرد درگذشته یا کشته شده، زمانی در آبراهه قرار گرفته که هنوز هیچ گونه رسوباتی درون آن وجود نداشته، بلکه به تدریج اطراف آن با رسوبات حاصل از عبور جریان آب وارد شده از دریچههای حیاط تچر پر شده است. نکته مهم آن است که بر روی اسکلت مذکور، سه قطعه سنگ که دستکم یکی از آنها منقوش به نقش گلبرگ آویزان لوتوس است، قرار دارد.»
به گفته این باستانشناس، «قطعه سنگ نقشدار مذکور به احتمال زیاد در زمان جابهجایی پلکان کاخ «G» به محل کاخ «H» به درون آبراهه راه یافته و حتی شاید به صورت عمدی بر روی پیکر فرد درگذشته قرار داده شده است؛ زیرا شواهدی قطعی وجود دارد که نشان میدهد کنگرههای سنگی مورد اشاره در توسط افرادی به صورت عمدی داخل آبراهههای حیاط تچر ریخته شدهاند.»
اسدی افزود: «بررسیهای دقیق بر روی نمای کاخ «H» نشان میدهد کنگرههای این نما به صورت هدفمند و در یک سطح نسبتا مساوی شکسته شدهاند. دلیل دقیق این قضیه مشخص نیست. هرچند ممکن است در جریان نقل و انتقال پلکان کاخ «G» به محل فعلی موسوم به کاخ «H»، برای حمل و نقل آسانتر قطعات سنگ این کار انجام گرفته باشد.»
به عبارت دیگر حاکمان محلی پس از دوره هخامنشی ناحیه فارس، بعد از ویرانی تخت جمشید به وسیله اسکندر و در زمانی که تاریخ آن به درستی هنوز مشخص نیست، تصمیم می گیرند در گوشه جنوب غربی تختگاه تخت جمشید کاخی ایجاد کنند. اما چون توانایی فنی لازم به ویژه در زمینه سنگتراشی را به اندازه کافی نداشتهاند، تصمیم میگیرند مصالح بناهای ویران شدهی دیگر را برای ایجاد کاخ مورد نظر خود استفاده کنند. بطور دقیقتر این مصالح در دوره ی فراهخامنشی از کاخی که امروزه به صورت تپه ای از خاک و تقریبا در میانه ی تخت گاخ تخت جمشید واقع شده، یعنی بنای موسوم به «G» به محل کاخ «H» واقع در گوشه ی جنوب غربی تخت گاه انتقال داده شده است. لازم به ذکر است نخستین بار اریک اشمیت باستانشناس آلمانی پی برد پلکان بنای «G» که نقشه ساختمانی آن تا به امروز نامشخص مانده به محل فعلی کاخ H انتقال داده شده است.
اهمیت تاریخی اسکلت شناسایی شده در تاریخ دوره فراهخامنشی تخت جمشید
علی اسدی درخصوص اهمیت شناسایی اسکلت کف آبراهه کاخ تچر به صدای میراث گفت: زمان این جابجایی تا به امروز دقیقا مشخص نیست؛ از این رو در صورت تاریخگذاری مطلق اسکلت مذکور ممکن است بتوان به تاریخ نسبتا دقیق این عملیات ساختمانی دست یافت. زیرا به احتمال قریب به یقین سنگهای قرار گرفته بر روی اسکلت و همچنین دیگر کنگره های ریخته شده در داخل آبراهههای تچر، همزمان با جابجایی کاخهای مذکور به آبراههها راه پیدا کردهاند. بنابراین احتمالا این یافته میتواند آشکار کند، تختگاه تخت جمشید از چه زمانی پس از تصرف به وسیله اسکندر و ویرانی کاخهای آن در ۳۳۰ پیش از میلاد، دوباره به دست ایرانیها افتاده است. زیرا تا آنجا که بنابر منابع کلاسیک غربی میدانیم اسکندر پس از ترک تخت جمشید، پادگانی از سربازان یونانی را در این محل یا اطراف آن مستقر کرد و از آنجا که بسیار بعید است آنها، اقدام به جابجایی پلکان کاخ «G» کرده باشند، تاریخگذاری اسکلت یافت شده در آبراهه میتواند زمان بیرون راندن یونانیها از تخت جمشید و ساخت کاخی توسط حاکمان و یا اشراف محلی فارس در تختگاه تختجمشید را مشخص کند.
به گفته اسدی، خوشبختانه دندانهای اسکلت تا حد زیادی سالم هستند و امید است، تاریخگذاری مطلق و دقیق آنها در فهم دقیق تر رویدادهای رخ داده در تخت جمشید پس از دوره هخامنشی کمک کند. زیرا یکی از پرسش های مهم باستان شناسان تا به امروز مشخص نبودن زمان دقیق جابهجایی کاخ «G» تخت جمشید به محل کاخ «H» بوده است.
در حال حاضر باستانشناسان معتقدند که حاکمان محلی فارس که در تاریخ به (فرترکهها) شهرت دارند، توانستهاند این مهم (یعنی تلاش برای ساخت کاخی جدید در گوشه ی جنوب غربی تختگاه) را انجام دهند. با این حال، پژوهشگران اختلاف نظرهایی در آغاز تاریخ حکومت حاکمان محلی فارس (فرترکه ها) دارند و آن را از حدود ۲۵۰ تا ۱۸۰ سال پیش از میلاد ذکر کردهاند. به گفته علی اسدی باستانشناس، «تا به حال عمده شواهد بازمانده از این حاکمان، سکه های ضرب شده توسط آنها و همچنین اشارات پراکنده برخی مورخان کلاسیک یونانی و رومی بوده است. بدین ترتیب و به گفته علی اسدی، سرپرست گروه کاوش باستان شناختی آبراهههای تخت جمشید، هر نوع یافته جدید در این زمینه که قابل گاهنگاری باشد دارای اهمیت بسیار است. چرا که بخشی از تاریخ پنهان و تاریک تاریخ تخت جمشید و فارس را روشن خواهد ساخت.»