روزنامهنگار/
صدای میراث: عزتالله ضرغامی، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، چهار ماه دیگر در کرسی وزارت یکساله میشود. او اما در تمام این مدت از رسانههای حوزه زیر مجموعه خود پنهان مانده و برخلاف اسلاف خود هیچ تمایلی به نشستن با نمایندگان رسانهها در حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نداشته است.
عزتالله ضرغامی را بیشتر به مدیریت رسانهای آن هم به دلیل سال ها ریاست بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میشناسند. کارنامه فعالیت های او اما از سنین جوانی تا همین حالا که در آستانه ورود به ۶۴ سالگی است، مملو از فعالیتهای سیاسی، حضور در جبهه و البته از سال ۶۱ تا پیش از نشستن بر کرسی وزارت با رسانه عجین است. بنابراین بیش از هر عنوان دیگر، چه در دوران حضور در ماجرای اشغال لانه جاسوسی چه در دوران حضور در مدارس به عنوان مربی پرورشی، چه در وقت فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن هم با فعالیت رادیویی و رسانهای و چه در دوران حضور در وزارت دفاع و معاونت پارلمانی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ضرغامی یک مدیر و فعال رسانهای است. با اتکاء بر همین کارنامه کاری، او نه تنها با رسانه بیگانه نیست که حتی مدیر رسانهای است.
عزتالله ضرغامی حالا ردای وزارت بر تن دارد. مردی که اصالت او از شهر دزفول در خوزستان برآمده است. شهری که به بافت تاریخی آجری ثبت ملی شدهاش و باقیمانده آسیابهای آبی دوره ساسانیاش بر رودخانه دز در حوزه میراثفرهنگی شناخته میشود. خود او اما زاده چهارراه گمرک تهران و هشتمین فرزند از ۹ فرزند خانواده آقای ضرغامی است. او از همان چهارراه گمرک تهران برآمده و حالا چند خیابان آنسوتر بر کرسی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی تکیه زده است. هیچکس اما نمیداند نگاه ضرغامی به آثار تاریخی و فرهنگی ایران در کوران وقایع منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن که برخی سیاسیون بر ویرانی تختجمشید و تخریب آثار و بناهای تاریخی تاکید داشتند چه بوده است؟ هر چه بوده گذشته و حالا عزتالله ضرغامی بر صدر مدیریت پاسداری و معرفی آثار و بناهای تاریخی و جاذبههای گردشگری کشور تکیه زده است.
کتابچه فعالیتهای سیاسی و رسانهای عزتالله ضرغامی را تا پیش از وزارت او بر مسند میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را که کنار بگذاریم، اکنون با چهرهای گریزان از رسانهها مواجهیم که توجیه و هضم رفتار او برای نمایندگان افکارعمومی و رسانهها دشوار است.
ضرغامی چرا تاکنون از رسانههای پیگیر حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گریزان بوده است؟ آیا طرح این موضوع که او تخصص لازم برای وزارت بر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را نداشته و تنها به درخواست رییس جمهوری آن هم به دلیل انصراف از کاندیداتوری ریاستجمهوری در انتخابات گذشته بر مسند وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نشسته است، ضرغامی را به هراس از مواجهه با رسانههای پیگیر اخبار حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی میاندازد؟ یا آن که او نشستن با نمایندگان رسانههای سه حوزه مرتبط با وزارت خود را در قد و قامت رییس پیشین سازمان صداوسیما که سیطره کامل بر جریان رسانهای کشور داشت نمیبیند؟ آیا ضرغامی برخلاف سبقه رسانهای خود سیاست پنهانروشی در وزارت میراثفرهنگی را پیش گرفته است؟
این که عزتالله ضرغامی، حاضر به پذیرفتن خبرنگاران حوزه مرتبط با فعالیت کاریاش که پیش از حضور او بر این مسند، وزیر و چندین رییس سازمان وقت را به دلیل سیاستهای اشتباه در حراست از میراثفرهنگی کشور، کمکاری در توسعه و رونق گردشگری و به احتزار کشاندن صنایعدستی رو در رو به چالش کشیدهاند، نشان از چه دارد؟ هراس او از ان است که تجربه گفتوگوهای چالشی رسانهها با او در مجلس برایش گران تمام شود، یا رییسجمهوری از او آزرده و عذرش را بخواهد؟ پاسخ به این پرسشها دشوار است، چون عزتالله ضرغامی مرد جبهه و جنگ و جدال و چالشهای سیاسی است که اگر نبود صفحات اجتماعیاش در اینستاگرام و توئیتر و مصاحبههایش مملو از اظهارنظرهای چالشی درخصوص مسایل کشور نبود. پس هراس وزیر میراث فرهنگی از رودررویی با نمایندگان رسانهها و خبرنگاران حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از چیست؟
وزن عزتالله ضرغامی در حوزه سکانداری وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و تسلط او بر سه حوزه فعالیت این وزارتخانه تنها آن زمان پدیدار میشود که او به مصاف رسانههای حوزه کاریاش برود. شاید دلیل پنهان ماندن وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از رسانهها و نگرانی او از مواجهه با حبرنگاران این حوزه از آن رو است که ضرغامی از فرجام جریان رسانهای که پس از گفتوگوی او با رسانهها ایجاد میشود هراس دارد و نمیخواهد دوباره به کانون جنجالی توجه رسانهها تبدیل شود. عزت الله ضرغامی ۱۶ مردادماه سال ۱۳۹۷ و زمانی که در عضویت شورای عالی فضای مجازی کشور بود در همایش فعالان رسانهای استان ایلام در مورد لزوم تقویت بعد نظارتی رسانهها چنین گفته است: «اگر نظارت صحیح و اصولی رسانهها نباشد، جامعه و حکومت دچار انحراف شدید میشوند و مدیران و دستگاههای مختلف کشور نباید از پرسشگری و نظارت فراگیر رسانهها و خبرنگاران واهمه داشته باشند.»
حالا اما وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی رفتاری معکوس در پیش گرفته و نتیجه این رفتار در پنهان ماندن از رسانهها و خودداری از گفتوگو و نشستن با رسانههای مرتبط با حوزه کاریاش، به ارسال یکسویه خبرهای حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به رسانهها منتج شده است. مونولوگی که نتیجهاش تضعیف رسانههای فعال در سه حوزه و جلوگیری از ایجاد جریانهای خبری مهم، بویژه در حوزه میراثفرهنگی است. اگر این فرضیه صحت داشته باشد، میتوان نتیجه گرفت که سیاست پنهان ماندن وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از رسانهها و خودداری او از گفتوگوی رودررو با رسانهها و اتخاذ شیوه یک دوربین (صداوسیما) یک خبرنگار (خبرنگار همراه وزیر) و غالب کردن گفتوگوها با عنوان «در جمع خبرنگاران» به رسانهها، یک استراتژی حساب شده برای تضعیف قدرت رسانهها در حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و گرفتن تاثیرگذاری آنها در نقد سیاستهای جاری بر وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی است.