میلاد وندائی؛
باستانشناس/
صدای میراث: تاریخ ایران زمین، سراسر فراز است و فرود؛ فراز و فرودهایی که بر مرزبندی های سیاسی و اقتصادی و جامعه شناسی ایران تاثیرگذار بوده است. اگر بخواهیم تاریخ معاصر را تورق کنیم، تاثیرات زیستمحیطی و تخریبهای میراثفرهنگی توسط نوع انسان در آن سیر صعودی چشمگیر داشته است که بیشک در سدههای گذشته شاهد آن نبوده ایم، هر چند این تاثیرات به دلیل افزایش جمعیت و بوجود آمدن تکنولوژیهای مدرن است که زیرمجموعه تغییرات جهانی است و در ایران نیز رخ داده است، اما شوربختانه ملل مترقی غرب، همزمان که توسعه صنعت و تکنولوژی نیز داشتند، در بخش میراثفرهنگی و منابعطبیعی نیز توانستند به صورت پایدار پیشرفت کنند و تا حد ممکن از تخریب مواریث فرهنگی، تاریخی و طبیعی خود و همچنین تا حد توان، محیطزیست نیز جلوگیری کنند و حتی از آنان به عنوان موتور اقتصادی در بخش گردشگری حداکثر بهره را ببرند؛ امری که رجل سیاسی ایران و دولت های روی کار آمده در پنجاه سال اخیر نتوانستند حداقل گوشه چشمی به آن داشته باشند و از تجربیات ملل توسعه یافته در این مورد استفاده کنند.
وقتی به شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری طی این چند دهه نگاه بیاندازید، متوجه میشوید که تمام تمرکز آنان بر مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است و به ندرت شعارهای آنان در حوزه میراثفرهنگی و منابع طبیعی به صورت شفاف مطرح میشود. اما جالب است که تاریخ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی معاصر ما نمایانگر عدم موفقیت این مسائل است که هیچ، بلکه در بخش حفاظت و مرمت آثار باستانی میراثفرهنگی نیز بدترین دوران تاریخ ایران را در نیم قرن گذشته شاهدیم.
در علم اقتصاد شهره است که شما اگر بالاترین تورم جهان را داشته باشید و کمترین تولید ناخالص را، ظرف ۳ تا۵ سال می توان آن اقتصاد را با یک برنامهریزی صحیح و سپردن کار به افراد متخصص اصلاح کرد. برای مثال تورم چندهزار درصدی آلمان و دولتهای پیرامون آن پس از جنگ بینالملل اول را میتوان شاهد آورد که چندی پس از آن به توسعه و پیشرفت همان کشور در یک دهه بعد از آن انجامید. در علوم طبیعی نیز شهره است که زمین پویا و زنده است و حتی اگر بر نقطهای از آن بمب اتم بزنند و نابودش کنند، طبیعت پس از دو تا سه دهه خود را بازمییابد و دگرباره جان خواهد گرفت؛ مانند بلای اتمی که بر سر منطقه «چرنوبیل» آمد و اکنون پس از گذار سه دهه، طبیعت در آن نقطه خود را بازیافته و حتی گونههای جدید گیاهی و حیوانی در آنجا در حال رشد هستند؛ اما تنها چیزی که اگر تخریب شود و یا از بین برود دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت و قابل اصلاح نیست، میراثفرهنگی و تاریخ هر کشور است.
تخریب دیوار یک چهارطاقی ۱۷۰۰ ساله و یا ریزش یک پایه ستون ۲۵۰۰ ساله و یا نابودی گنبد یک مسجد ۵۰۰ ساله دیگر هیچگاه قابل بازگشت نیست. شاید با خود بگویید خوب این آثار مرمت میشوند، اما مرمت تنها یک مشابهسازی شبیه نمونه اولیه است و اصالت ندارد که بتوانید آن را برای آیندگان به عنوان یک میراث انسانی به یادگار گذاشت و آن اثر تاریخی نیز برای انسان معاصر و آیندگان دست نیافتنی خواهد شد.
از ابتدای روی کار آمدن دولت سیزدهم تمامی متخصصین و کنشگران میراث فرهنگی نگران آن بودند که نکند دگرباره بلایی که دولتهای نهم و دهم بر سر میراث تاریخی ایران و وزارت میراثفرهنگی آوردند بیاید که بدتر نیز شد. افرادی به این وزارتخانه آمدند که کمترین تخصص و تجربه کاری در حوزه میراثفرهنگی نداشتند و حتی تفاوت اردشیر هخامنشی با اردشیر ساسانی را هم نمیدانستند. پس قابل پیشبینی بود که همان مدیریت اتوبوسی دراین وزارتخانه پیاده شود و دوستان و یاران وزیر با پیشینه صداوسیمایی به مناصبی گمارده شوند که هیچ تخصصی در آن نداشتند. پژوهشگاه میراثفرهنگی در این دوره به یک بخش تعطیل شبیه شد و جایگاه رئیس پژوهشکده باستانشناسی که روزگاری با تمامی باستان شناسها و دانشگاههای جهان در ارتباط بود به شدت تنزل کرد. به کار گماردن افراد غیرمتخصص و بیربط در این حوزه کم نیست و حتی در ارتباطات پارلملانی وزرات میراثفرهنگی نیز این وزارتخانه به جایی رسیده است که در هماهنگی با وزیر به جایگاه ثابت و در رکاب نمایندگان مجلس جهت انتخاب مدیران کل میراثفرهنگی در استانها تبدیل شده است تا وزیر و تیمش به خواستههای نمایندگان نه نگویند و به راحتی یا با یک لابی سیاسی مدیران ادارات میراثفرهنگی استانها با دخالت نمایندگان انتخاب شوند. تاکنون چندین شهردار در استانهای مختلف به مدیریت ادارات میراثفرهنگی گمارده شدهاند و برخی دیگر از دستگاهها و نهادهای دیگر به مدیریت این حوزه گمارده شدهاند. این رفتارها میتواند زنگ خطر را در فعالیتهای وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به صدا درآورد. ورود مدیران غیرمتخصص بزرگترین خطر در بخش میراثفرهنگی است. مدیران میراثفرهنگی باید در عین داشتن تخصص و دانش در این حیطه، تعصب و غرور ملی داشته باشند تا در مقابل زیادهخواهی برخی دستگاهها مقاومت کنند و با یک دستور بالادستی فرمان به تخریب آثار تاریخی مانند بلایایی که طی این یکسال بر سر بافت تاریخی شیراز، اصفهان، مشهد و همدان رفته است، ندهند.
تنها راهکار برای جلوگیری از این مشکل در وزارت میراثفرهنگی، تشکیل کارگروه تخصصی جهت انتخاب مدیران کل و مدیران پایگاههای جهانی و ملی است. کارگروهی متشکل از اشخاصی که به راحتی وارد رانت و رانتبازی نشوند و بتوانند با نگاه کارشناسی و فنی، اشخاصی که به عنوان مدیران بخشهای مختلف معرفی میشوند را آنالیز و تایید کنند یا عدم تایید آنان را بر پایه شایستگی و تخصص، نه وصل بودن به فلان جناح و رفاقت با فلان وکیل و وزیر بگذارند! چون حضور مدیران غیرمتخصص منجر به تخریب آثار باستانی ایران خواهد شد. آثاری که دیگر دست یافتنی نخواهند بود.