چهارشنبه, ۰۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳

انتظامی‌ترین تشییع برای انتظامی

0 انتشار:

ایرنا در گزارشی از مراسم تشییع عزت‌الله انتظامی نوشت: فضای انتظامی مراسم تشییع پیکر عزت الله انتظامی به شکل غیرمتعارف و بی‌سابقه‌ای پررنگ‌ترین حاشیه این رویداد بود که در ذهن ماند.

مراسم تشییع پیکر «آقای بازیگر» سینمای ایران در شرایطی روز یکشنبه برگزار شد که به طور بی‌سابقه‌ای گوش تا گوش خیابان شهریار که تالار وحدت (محل برگزاری) در آن قرار دارد مملو از ماموران انتظامی بود.

با اینکه برقراری نظم در آیین‌هایی از این دست برای هنرمندان پرطرفدار سینما و موسیقی به دوش ماموران زحمتکش نیروی انتظامی‌ست اما به گواه حاضرین این مراسم شباهتی به هیچیک از رویدادهای مشابه گذشته نداشت.

روال متعارف به این سیاق بوده است که جایگاه کوچکی در داخل حیاط تالار وحدت نصب می شد و مردم داخل حیاط و بخشی در مجاورت آن در خیابان برای مشارکت در مراسم حضور داشتند اما اینبار هردو سوی خیابان شهریار با جرثقیل مسدود شده بود و دور تا دور جایگاه که برای نخستین بار در خیابان تعبیه شده بود را با داربست محصور کرده بودند.

ماشین های یگان ویژه با مامورانی که باتوم به دست بودند به طور موازی امتداد طولی دو سوی خیابان شهریار را پر کرده بود و این استقرار انبوه تا پایان مراسم ادامه داشت.

فضای اختصاصی احاطه شده با داربست فقط تعداد محدودی صندلی داشت که به پیشکسوتان و اقوام مرحوم انتظامی اختصاص پیدا کرده بود تا جایی که حتی هنرمندان نامدار بسیاری مجبور شدند بیرون از این حصار به نظاره مراسم بنشینند یا با دلخوری مراسم را ترک کنند.

از راه ندادن کیمیایی به جایگاه ویژه تا املاک نجومی
در سرتاسر خیابان جای سوزن انداختن نبود و مردم از ساعات اولیه صبحگاهی در انتظار پیکر هنرمند محبوبشان بودند تا اینکه ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه و به هنگام طبق موعد قبلی، پس از پخش موسیقی خاطره انگیز سریال هزاردستان و سپس صدای پرویز پرستویی که اجرای برنامه را به عهده داشت، پیکر هنرمند فقید در مقابل انبوه فلاش عکاسان به روی جایگاه منتقل شد.

پلاکاردهای دست نویس مردم از پوسترهای رسمی منتشره جذاب تر می نمود روی یکی از آنها نوشته شده بود«عزت به عزت الله پیوست»

تنها علاقه قلبی به چنین هنرمند بزرگی می توانست مردم را زیر پنجه آفتاب سوزان تابستان، ساعت ها نگه دارد. مردم در شرایط نامتعادلی روی پنجه پا می ایستادند تا بتوانند سخنران پشت تریبون را تماشا کنند.

ساعت ۹ و ۵۸ دقیقه است که مسعود کیمیایی با همراهانی به مقابل در ورودی تالار وحدت می رسد اما هرچه مردم راه را باز می کنند تا این کارگردان صاحب اعتبار سینمای ایران بتواند به داخل برود حراست مجموعه تالار وحدت از ورود وی ممانعت می کند.

سر و صدای اعتراض اطرافیان بلند می شود بعد از بیسیم و هماهنگی، مامور عنوان می کند که دستور داده اند فقط خود ایشان وارد شود و نه همراهان، که این سخن چندان به مذاق خط شکن موج نوی سینمای ایران خوش نمی آید و او با اعتراض در حال ترک آنجاست که تعدادی از مردم از او می خواهند برگردد و سرانجام پس از کش و و قوس های فراوان فقط خود او به تنهایی به داخل می رود.
جوانی باصدای بلند داد می زند من پسر خسرو ام… خسرو شجاع زاده پدرم بازیگر بزرگی بود چرا نمی گذارید به داخل بروم؟

۲۰۰ متر آنطرف تر حلقه سیالی میان جمعیت دیده می شود نزدیکتر که می شوم محمدباقر قالیباف را می بینم با تعدادی همراه، زنی میانسال مانع عبور او می شود؛ قالیباف می ایستد. زن آلبوم عکسی را باز می کند و به او و جمعیت حاضر نشان می دهد «ببینید آقای قالیباف! این منم و این شما؛ سالها پیش عکس یادگاری در کنارتان گرفتم. هرکس علیه شما در شهرداری حرف بزند توی دهنش می زنم» قالیباف لبخندی می زند و می گوید ممنون مادرم که ناگهان چند نفر داخل جمعیت فریاد می زنند «آقای قالیباف پرونده املاک نجومی چه شد؟؟» قالیباف و همراهان بدون توجه به این سوال، سریع آنجا را ترک می کنند.

بیهوش شدن مجید انتظامی 
مراسم به پایان رسیده؛ طبق معمول جمع سیاه لشکرهای سینما جمع است و مشغول گرفتن عکس یادگاری اند و در این میان تعدادی از افراد با لباس محلی آنجا هستند از آنها می پرسم که از چهارمحال بختیاری آمده اند؟ و آنان تایید می کنند.

در حال خروج از خیابان شهریار به سمت حافظ هستم که به ناگاه صحنه دلخراشی نظرم را جلب می کند؛ مجید انتظامی آهنگساز برجسته و با اخلاق هنر ایران و فرزند عزت الله انتظامی از شدت ضعف و غم با صورت به زمین می خورد و کنار خیابان از حال می رود.

مردم دور او جمع می شوند، تعدادی لباس شخصی مردم را دور می کنند تا با باد زدن و کمک به او بتوانند او را به هوش بیاورند. درخواست آمبولانس می شود اما با آن ازدحام ظاهرا چنین امکانی نیست.

محمد علی کشاورز یار غار عزت خان هم، با حال بیمارش به سبب هجران رفیق و برادرش آنجاست، سرنشین خودرویی ست که مردم آن را مشایعت می کنند و او برایشان دست تکان می دهد.
پرویز پرستویی تعبیر زیبای خودساخته ای برای عزت الله انتظامی، داود رشیدی، محمد علی کشاورز، علی نصیریان و جمشید مشایخی دارد:«پنج تن سینمای ایران»؛ که حالا دیگر دوتن از این یاران خمسه به دیار باقی شتافته اند و باقی بقای این سه.

گزارش: علی اسدی

print

لطفا دیدگاه خود را ثبت کنید