فعال میراثفرهنگی/
صدای میراث: میان کوچهها و خیابانهای اهواز که راه میروم گاهی نگاهم به سردر خانههایی میافتد که شاید قدمتشان به یک قرن پیش برسد. سردر خانههایی زیبا که با تزیینات آجری ردی از تاریخ برجای گذاشتهاند.
دیدن این بناهای با ارزش خالی از لطف نیست و میتواند پر از حس زندگی باشد. حسی که شاید ندانیم چیست. اما عمیقاً در درونمان چنگ میاندازد و ما را به گذشتههایی دور میبرد. حسی که ما را با خود روبرو میکند و با تلنگری در درونمان به ما یادآور میشود که به میراث گذشته خود احتیاج داریم. آری نیاز داریم وقتی دلمان از روزمرگیها و اتفاقات پیرامون میگیرد به طاقها و ایوانها پناه بیاوریم. به شوادانهای سرد و تاریک تاریخ و تکیه دهیم بر دیوارهای کاهگلی و با خود فکر کنیم که این دیوارها زمانی تکیهگاه پدرانمان بودند.
در اهواز کم نیستند خانهها و کاروانسراهایی که روح جاودانگی در خود دمیدهاند و اکنون به بهای مدرنیزه شدن شهر زیر ساختمانهای بلند دفن میشوند.
کاروانسرای «شیخ خَزعل» یا «سرای عجم» اهواز نیز یکی از همین بناهای تاریخی در خیابان نادری اهواز است که از دوران حکومت شیخ خزعل بر جای ماند. این بنا که قدمت آن به زمان قاجار میرسد، معماری منحصر به فرد دارد که شامل آجرچینی، ستونهای حجاری شده، حجرههای متعدد و سقف حصیری و سیستم تهویه باشکوه است که در گرمای آنروزهای اهواز نسبت به نقاط دیگر شهر از خنکای بیشتر برخوردار بود.
این کاروانسرای ۱۵۰ ساله که کالبد معماری ایرانی را یدک میکشد، بخشی از هویت خوزستان و ایران است که حالا دیوارهای فرو ریخته آن، حکایت دیگری را رقم زده است. حکایت همان ستونها و طاقهای تخریب شده، حکایت اتاقهایی که دیگر نیستند و زمانی مأمن و استراحتگاه مسافران و کاروانهایی بود که از راههای دور و نزدیک به اهواز میرسیدند و گویی ردپایشان در این نقطه از زمین بر اوراق تاریخ حک شده است.
زندگی اما هنوز بر همان درهای چوبی بر جای مانده کاروانسرای شیخ خزعل، بر همان طاقهای نیمه عریان و سقفهای فرو ریخته جریان دارد. حتی اگر از آن بنای پرشکوه قاجار ویرانهای با حسرتی بر دل و ننگ بیتوجهی بر پیشانی زمان باقی باشد.
کاروانسرای شیخ خزعل در شهر اهواز پس از برکناری شیخ خزعل توسط شخصی به نام عجم مصادره و تبدیل به کارخانه آلومینیومسازی شد. پس از آن نیز به عنوان انبار و بازار مورد استفاده قرار گرفت. این بنا که در طول تاریخ مالکان زیادی به خود دید اما در سال ۱۳۸۲ با شماره ۱۰۸۷۵ به ثبت ملی رسید و تحت مالکیت سازمان میراثفرهنگی وقت و وزارت فعلی درآمد. اما متاسفانه بدلیل مشکلات اقتصادی و نبود بودجه و اعتبار، این سازمان نتوانست بنا را مرمت و احیاء کند. کاروانسرای شیخ خزعل اما با پیگیریهای مداوم مالک فعلی بنا، از فهرست آثار ملی کشور خارج شد و شبانه به دست مالک تخریب شد.
بدین ترتیب پدیده تخریب بافتهای تاریخی که در فهرست بحران قرار دارند همچنان جای نگرانی دارد و کمکاری در تعیین حریم بناهای تاریخی موجود در این بافتها، دغدغهای است که همچنان دوستداران میراث فرهنگی با آن دست و پنجه نرم میکنند. بنابراین لازم است حمایت از بخش مرمت و حافظت از میراثفرهنگی در دستور کار متولیان وزارت میراثفرهنگی قرار گیرد تا کمتر شاهد از بین رفتن هویت تاریخی شهرهای ایران باشیم.