چهارشنبه, ۰۱ فروردین, ۱۴۰۳

جای خالی سخنگو در سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری/محمد باریکانی، روزنامه‌نگار

0 انتشار:

محمد باریکانی

خبرنگار/

سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی وگردشگری کشور نیازمند سخنگو است. این سازمان به عنوان یکی از مهمترین بخش‌های استراتژیک کشور در ارزآوری و حفاظت از داشته‌های تاریخی و فرهنگی ایرانی‌ها و مروج هنرهای سنتی کشور نیازمند یک صدای واحد است.

احساس نیاز برای وجود یک سخنگو در سازمان میراث فرهنگی از آن منظر اهمیت دارد که طی ماه‌های اخیر کارکنان آن سازمان در بخش‌های مختلف در گفت‌وگو با رسانه‌ها پیام ‌های متعدد و گاه ضد و نقیض به جامعه و افکار عمومی منتقل کرده اند که گاه با گاف‌های بزرگ همراه بود.

اظهارات سلیقه‌ای و گاه ضد و نقیض در موضوعات گوناگون در سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور علاوه بر آن که موجب آشفتگی رسانه‌ای در آن سازمان شده است، اصل شفاف‌سازی در سازمان میراث‌فرهنگی را نیز از بین برده و قدرت رسانه‌ها در جریان آزاد اطلاع‌رسانی و توان سازمان میراث‌فرهنگی در اطلاع‌رسانی شفاف و به هنگام را مخدوش کرده است.

اما چرا نبود سخنگوی واحد در سازمان میراث‌فرهنگی به جریان آزاد اطلاع‌رسانی رسانه‌های این حوزه و حتی به فعالیت‌های این سازمان آسیب زده است؟

نخست- طی سال‌های گذشته و همزمان با آغاز به کار دولت تدبیر و امید خبرهای متعددی در مورد بخش‌های مختلف سازمان میراث‌فرهنگی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی منتشر شد که آن سازمان نتوانست به دلیل نبود یک صدای واحد و سخنگوی پاسخگو، پاسخ مناسبی برای آن‌ها داشته باشد.

همین موضوع قدرت و توان سازمان میراث‌فرهنگی در چانه‌زنی‌ها در مراکز قدرت و حتی در استان‌ها به منظور پیشبرد اهداف آن سازمان در توسعه گردشگری کشور، صیانت و حفاظت درست از آثار تاریخی ایران و ترویج و توسعه صنایع‌دستی را به شدت تضعیف کرد. تا جایی که حتی در دوره‌های مختلف سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نادیده انگاشته شد.

فقدان سخنگوی واحد و پاسخگو که در بزنگاه‌ها بتواند پاسخگویی مناسب و شفاف به رسانه‌ها داشته باشد بیشترین آسیب را در فضای رسانه‌ای و جامعه ایرانی به آن سازمان وارد کرده است. به عنوان مثال در موضوع «اصلاح اساسنامه سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری» که براساس آن واگذاری بناهای تاریخی کشور به شهرداری‌ها در لایحه‌ای که توسط سازمان دهیاری‌ها و شهرداری‌ها تهیه شده بود و به دولت ارسال و پس از آن هم به مجلس رفته بود و هیچ مشورتی نیز با سازمان میراث‌فرهنگی در تدوین این لایحه صورت نگرفته بود، مرجع واحدی برای پاسخگویی به میدان نیامد و در قامت سخنگوی سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موضع آن سازمان را اعلام نکرد.

در ماجرای آن لایحه که با اطلاع‌رسانی‌ به موقع «صدای میراث» توسط سازمان میراث‌فرهنگی از مجلس پس گرفته شد، علی‌اصغر مونسان رییس سازمان میراث‌فرهنگی و محمد حسن طالبیان معاون میراث‌فرهنگی او پس از چند روز در حاشیه یک نمایشگاه در موزه ملی ایران اعلام نظر کردند. در حالی که اگر سخنگوی واحد در سازمان میراث‌فرهنگی وجود داشت باید همانروز اعلام نظر سازمان میراث‌فرهنگی توسط سخنگوی آن سازمان برای شفاف سازی بیان می‌شد.

دوم – در ماجرای اتهاماتی که در شبکه‌های مجازی علیه مدیران سازمان میراث‌فرهنگی منتشر و بخشی از آن‌ها نیز رسانه‌ای شد نیز اگر سخنگویی در سازمان میراث‌فرهنگی حضور داشت، می‌توانست در جهت شفاف‌سازی درخصوص مسایل مطرح شده در شبکه‌های مجازی و رسانه‌ها که آسیب زیادی به وجهه سازمان میراث فرهنگی وارد کرد عمل کند. در ضرورت وجود سخنگو در سازمان میراث‌فرهنگی می‌توان به ماجرای اخیر اتهاماتی که نماینده اصولگرای چناران در مجلس به رییس سازمان میراث‌فرهنگی و خانواده او وارد کرد اشاره کرد. چنارانی در مجلس اعلام کرد که چند شرکت قطعات خودرو توسط رییس‌جمهوری به خانواده علی‌اصغر مونسان رییس سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری واگذار شده است. اما پاسخگوی این اظهارات در سازمان میراث‌فرهنگی چه کسی بود؟ معاون سرمایه‌گذاری! چون سخنگویی وجود ندارد که بلافاصله وارد میدان شود و درخصوص اظهارات نماینده مجلس درخصوص رییس سازمان میراث‌فرهنگی که به کاستن از جایگاه این سازمان منجر می‌شود وارد میدان شود و صدای واحد آن سازمان در اتفاقاتی اینچنینی باشد.

سوم- سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تبدیل به یک سازمان چندصدایی شده است و صدای واحد از آن به گوش نمی‌رسد. در این شرایط این سازمان آسیب‌پذیر است تا آنجا که در هر مورد و هر موضوعی کارشناسان بخش‌های مختلف داخل سازمان و مدیران متعدد این سازمان پیام‌های متعدد و گاه ضدونقیض درخصوص فعالیت‌های آن سازمان به افکارعمومی تزریق می‌کنند. همین پراکنده‌گویی‌ها و گاه تناقض‌گویی‌ها از اعتماد عمومی به سازمان میراث‌فرهنگی می‌کاهد، تا آنجا که دیگر این سازمان حتی نقش مشورتی در ارکان قدرت نخواهد داشت و به سست شدن پایه‌های اعتبار این بخش استراتژیک کشور حتی در استان‌ها می‌انجامد. برهمین اساس حرف سازمان میراث‌فرهنگی در دیگر دستگاه ها چندان معتبر تلقی نخواهد شد چون یک صدای واحد از این سازمان به گوش نمی رسد.

پایان- سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری نیازمند تجمیع صداهای مختلف و انعکاس آن‌ها از طریق یک سخنگوی واحد است، تا علاوه بر افزایش اعتبار چانه‌زنی این سازمان در بخش‌های بالادستی کشور و نهادهای قدرت، زمینه انتشار شفاف اطلاعات و ساماندهی وضعیت این سازمان در رسانه‌ها را برای ارتباط موثر با افکارعمومی فراهم سازد. سخنگوی سازمان میراث‌فرهنگی همچنین، می‌تواند با ورود به هنگام به موضوعات ریشه‌ای سازمان میراث‌فرهنگی جایگاه این سازمان را در فضای جامعه و در بین نهادها و دستگاه‌هایی که سر ناسازگاری با این سازمان استراتژیک را دارند، حفظ کند و از پراکنده‌گویی در این مجموعه مهم کشور جلوگیری کند.

print

لطفا دیدگاه خود را ثبت کنید