سه شنبه, ۰۷ فروردین, ۱۴۰۳

مسئولیت خطیر وزارت میراث‌فرهنگی/محمدکریم متقی؛ کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی

0 انتشار:

عبدالکریم متقی

کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی/

صدای میراث: نگارنده بیش از ۲۰ سال در مسئولیت‌هاى مختلف در اداره کل میراث اصفهان کار کرده است. اما با برخورداری از فوق لیسانس مرمت آثار با دوره حفاظت بین‌المللى سنگ و خشت و انتشار مقالات و پروژه‌هاى اجرایی و پنج‌سال مسئولیت دفتر حفاظت محور فرهنگى – تاریخی میدان و بازار بزرگ اصفهان، حالا باید بگویم که میراث‌فرهنگى یکى از مظلوم‌ترین بخش‌های دولتى است. در سه دهه گذشته از سال‌هاى ۶٠ تا ٩٠ با استادکاران سنتى پیشکسوت کار کردم و از نزدیک هم صحبت ٩٠٪؜ ان‌ها، در تمام این سال‌ها این استادکارها از سازمان، دستمزدها و سایر مزایا که به سایر ارگان‌هاى غیریتیم مانند شهرداری‌ها و… تعلق می‌گرفت محروم بودند. تنها امتیازى که آن‌ها داشتند برخورداری از نام سازمانی بود. به قول مهندس سیف‌الله امینیان دوستی، درست مانند گلابى!

دلخوشی تمامی این استادکارها آن بود که از ثروت‌هاى ملت حفاظت می‌کنند. نه از گردش و تفریح خبری بود نه از خرید صنایع‌دستى. چون شامل ضرب‌المثل معروف «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد.» بودند. در تمام این سال‌ها آن‌ها کمترین حقوق را داشتند.از این میان جامعه مرمتگران، بویژه فارغ‌التحصیلان رشته مرمت، جایى از اعراب نداشتند. هنوز هم همینطور است.

مورد دیگر آن است که ترکیب سه ارگان در یک سازمان واقعا بى‌معنى بود که با الحاق صنایع‌دستى و گردشگرى هنوز تشکیلات آن‌ها در بخش میراث حل نشده است. از قدیم هم گفته‌اند، «آشپز که دو تا شد، آش یا شور می‌شود یا بى‌نمک» حال خود قضاوت کنید که اگر تعداد آشپز سه شود دیگر آن آش سم می شود و هیچکس را یارای چشیدن نیست.

با این مقدمه می‌توان به تبدیل سازمان میراث‌فرهنگی به وزارت نگریست. تبدیل سازمان به وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنیع‌دستی البته که اقدام شایسته‌اى هست. اگر چه مسئولین دولت و سازمان میراث‌فرهنگی راضى به این تغییر نبودند که باید علت آنرا جستجو کرد! قطعا این تبدیل به نفع آن‌ها نبود. اما به نفع بدنه پرتلاش و صادق شاغل در سازمانی بود که همیشه به دور از چشم نمایندگان مجلس که در واقع چشم و گوش و دست ملت بوده‌اند، دست به انتصاب و انتخاب و اقدامات خلاف منافع مالکین واقعى آثار تاریخی کشور یعنی ملت ایران در حوزه میراث‌فرهنگی زده‌اند. در این سال‌ها البته برخی‌شان با فک و فامیل، مانند دسته‌هاى ملخ‌، گنجینه‌ها، دارایى منقول و غیرمنقول، سایت‌ها و مجموعه‌ها و حریم‌هاى ارزشمند را به ده‌ها شیاد بی‌اعتنا به فرهنگ و متجاوز به حرایم رودخانه‌ها، کوه‌ها، جنگل‌ها، دریاچه و دریا و جزایر واگذار می‌کردند.

از این منظر تشکیل وزارت میراث‌فرهنگی اتفاق مبارکى است. چون علاوه بر آن که استیضاح و عزل وزیر ناکارآمد براى مردم با اعتراض و نوشتن طومارها توسط مجلس ممکن می‌شود، زیر ذره‌بین رفتن وزیر موجب هراس او خواهد شد. قوانین مثبت و منفى وزارتخانه نیز شامل تمامی پرسنل شاغل در این وزارتخانه می‌شود و قدرت اجرایی و جذب نیروهاى متخصص بجاى دختر و پسر خودى‌ها کمتر می‌شود. همچنین وزارت میراث‌فرهنگی از گرفتن صدقه از ریاست‌جمهورى در دوران سازمانی رها می‌شود و از مستعمره برخی بودن نیز نجات می‌یابد و در برابر ارگان‌های متخلف مقاوم‌تر می‌شود.

طى چهار دهه گذشته سازمان‌ها و چه وزارتخانه‌هاى ناکارآمدی نیز وجود داشته‌اند، اما تبدیل سازمان میراث‌فرهنگی به وزارتخانه تحولی اندک به سمت جلو است. با وزارتخانه شدن سازمان میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی وظایف و مسئولیت‌ها بیشتر و خطیرتر خواهد شد و افزایش کیفی فعالیت‌های این وزارتخانه دیگر دور از انتظار نخواهد بود.
کارمندان، هنرمندان، مرمتگران، معماران و مدیران وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی نیز با هر رشته و شغل مرتبط با ثروت‌های تاریخی و فرهنگی ملت ایران، به عنوان مالکین واقعى این ثروت‌ها، وظایف خود را در حفاظت و صیانت از آثار تاریخی کشور بهتر از گذشته انجام می‌دهند. آن‌ها همچنین هر گام وزیر آینده را رصد می‌کنند تا مبادا از اصول و قوانین مصوب مجلس، قوانین علمى، ملی و بین المللى تخطى شود.

تبدیل سازمان میراث‌فرهنگی به وزارتخانه باید سال‌ها پیش اتفاق می‌افتاد. چون آنچه یک ملت را به عنوان یک ملت متحد و منسجم براى رسیدن به شکوفایى، رشد و ترقى و حفاظت از خاک وطن، میراث و مردم در برابر بلایاى طبیعى و انسانى در کنار یکدیگر متحد نگاه می‌دارد چیزی جز «هویت و تاریخ ملت ایران نیست.»

وزیر شایسته، دلسوز و متخصص، وطن‌پرست و مردم‌دوست، می‌تواند کشور را در جهان سربلند کند و تنها اگر چنین عمل کند می‌توان لقب «کبیر» را هم به او نسبت داد. در نتیجه براساس آن ضرب‌المثل معروف که «پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد.» یا براساس ضرب‌المثلی که ترکمن‌ها دارند و می‌گویند: اگر می‌خواهى کسى را بشناسى ببین با چه کسانی دوستی کرده است»، حال باید دید وزیر آینده میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی با تخریبگران تاریخ و هویت مردم ایران دوستی خواهد کرد یا با عاشقان و دلسوزان آثار تاریخی و میراث‌فرهنگی بی‌بدیل ایران زمین.

print

لطفا دیدگاه خود را ثبت کنید