بیش از یک دهه است که چالش تبدیل سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به وزارتخانه جریان دارد. تبدیل این سازمان به وزارتخانه درست در دومین دوره از دولت محمود احمدینژاد بر سر زبانها افتاد و کارشناسان و باستانشناسها یکصدا فریاد وزارتخانه شدن میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را به دلیل آشفتگیهای مداوم در این سازمان و تصمیمات خودسرانه روسای این سازمان سردادند، اما قرعه تبدیل سازمان میراثفرهنگی و رای مثبت مجلس به تبدیل این سازمان به وزارتخانه و پاسخگو شدن این مجموعه به نهادهای نظارتی به دولت روحانی افتاد و مصوبه مجلس در اختیار شورای نگهبان قرار گرفت تا رای نهایی صادر شود و در صورت تایید نهایی، نام سازمان از سردر ارگ آزادی برچیده و عنوان وزارتخانه بر آن نقش میبندد. مرتضی شکوهی مدیرکل امور مجلس سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور اما از ابتدای امضای طرح تبدیل سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه در جریان همه امور بوده است. او میگوید سازمان میراث فرهنگی در وضعیت کنونی شیر بی یال و دم و اشکمی است که نه بودجه دارد و نه اختیار و تغییر نام بدون در اختیار قرار دادن ابزارهای لازم برای تحقق اهداف عالی در سه حوزه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کمکی به این مجموعه نخواهد کرد. گفتوگوی صدای میراث با «مرتضی شکوهی» مدیرکل امور مجلس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را بخوانید تا بدانید نگرانی مسولان سازمان میراثفرهنگی از تشکیل وزارتخانه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برای چیست؟
با توجه به این که مجلس رای به وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی داد و احتمال این که شورای نگهبان نیز پاسخ مثبت به این تصمیم بدهد زیاد است، این نگرانی در برخی باستانشناسها و فعالان میراثفرهنگی ایجاد شده است که برخی نمایندگان در انتخابهای وزیر دخالت کنند و بر او فشار بیاورند تا مدیران کل استانی را براساس نظر و پیشنهاد آن ها انتخاب کند. چطور میتوان این دغدغه را حل کرد؟
این دغدغه وجود دارد و جزو واقعیتهای انکارناپذیر است. منتها بستگی دارد به آن وزیری که میآید که چقدر بتواند محکم باشد و براساس شایستگی و تخصص معاونان و حتی مدیران استانها را انتخاب کند. در حال حاضر نیز فشارها و آمدوشدها و رفتوآمدها وجود دارد. سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در بحث تعامل با مجلس و تعداد ملاقاتهای رییس سازمان میراث فرهنگی با نمایندگان مجلس رتبه نخست را در کشور دارد. آقای مونسان بیش از ۲۵۰ نماینده را در همین یکسال و اندی که رییس سازمان میراث فرهنگی است ملاقات کرده است. اما مونسان استقلال خوبی دارد. شاید مشورت کند. ولی تصمیم گیرنده خود مونسان است. الان هم همین رویه را ادامه میدهد. شاید با یک استاندار مشورت کند. ولی واقعا این طور نیست که استاندار برایش مدیرکل انتخاب کند. بنده نمیخواهم نام استانی را ببرم. اما یکی از استانداران سه ماه اجازه حضور مدیرکل ما را در کارگروهها نداد. آقای مونسان اما پای مدیرکل ایستاد و گفت تشخیص من این است که ایشان میتواند به استان کمک کند. بالاخره این آسیبها وجود دارد. تبدیل سازمان میراث فرهنگی به وزارتخانه محاسن و معایبی هم دارد. یکی از معایب این است که امکان سوال و استیضاح وزیر تبدیل به ابزاری برای اعمال فشار و گرفتن امتیاز و گماردن برخی افرادی که در ستاد برخی نمایندگان مجلس حضور داشتند در وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شود. البته در مجلس نمایندگان بسیار زیادی حضور دارند که اصلا چنین نگرشی ندارند اما خب ممکن است معدود افرادی بخواهند از این ابزارها استفاده کنند.
در یک دهه اخیر موضوع وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی مطرح شد. در دوره احمدی نژاد میگفتند سازمان میراث فرهنگی باید وزارتخانه شود تا پاسخگو شود. ولی در دوره آقای روحانی ابتدا گفتند که تبدیل سازمان به وزارتخانه دولت را بزرگتر میکند. آقای مونسان با وزارتخانه مخالف نبود و دغدغه او جدی بود. او با تغییر صرف نام مخالف بود. میگفت اگر تبدیل سازمان به وزارتخانه در حد تغییر نام است خب نمایندگان اجازه بدهند که همین سازمان بماند. ولی اگر قرار باشد ابزار و امکانات لازم برای دسترسی به اهداف عالیه به وزارتخانه میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بدهند خب تبدیل سازمان به وزارتخانه اتفاق خوبی است.
این ابزار و امکاناتی که میگویید چیست؟
مثلا در بحث مجوز هتلها ما سازمان متولی هستیم. دوستان هم داد میزنند که در آنتالیا این همه هتل ساختهاند و شما نصفش را هم نتوانستید بسازید. میدانید چرا؟ چون ما تصمیمگیر نیستیم. سازمان مراتع و محیطزیست تصمیم میگیرند و ما ته صف میایستیم تا نوبتمان شود. اگر هم هر کدام از آنها مخالفت کنند، اجازه تاسیس هتل داده نمیشود. پس ما امکانات نداریم. ببینید سازمان میراثفرهنگی در بحث حملونقل که یکی از زیرساختهای مهم گردشگری است چه نقشی دارد؟ یا در بحث در سیاست خارجی کشورهایی که در حوزه گردشگری توسعه یافتهاند و برخیشان ۱۱ میلیون جمعیت دارند و ۱۲ میلیون گردشگر، سفارتخانههایشان همگام هستند. یعنی در سفارتخانههایشان رایزن میراثی و گردشگری دارند. اما ما چه ظرفیتی در وزارت امور خارجه داریم؟ هیچ! پس هیچ ابزاری عملا در اختیار سازمان میراثفرهنگی وجود ندارد. سازمان میراثفرهنگی در این شرایط یک شیر بییال و دم و اشکم است. اگر قرار است واقعا اتفاقی در حوزه وظایف سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری میخواهند کمک کنند بیایند در ماده ۲ قانون که تصریح کرده است، یکسال فرصت وجود دارد تا شرح وظایف وزارت میراثفرهنگی، صنایع دستی وگردشگری نوشته شود، اینجا کمک کنند. نظر بدهند و پایش هم بایستند و از مجلس هم مطالبهگری کنند تا ابزارهای لازم به این وزارتخانه داده شود و پس از آن نمایندگان از وزارت میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری انتظار داشته باشند. نماینده مجلس بنده را دیده و میگوید در شهر ما یک حمام تاریخی بوده که خراب شده است. ولی فصل بودجه که میرویم و ناله میزنیم صبح تا شب و به آنها می گویم که شما تنها ۶۰۰ میلیون تومان به ما بودجه میدهید و اگر بتوانیم فقط با این بودجه به حقوق ۱۳ هزار پرسنل سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی وگردشگری بزسیم باید کلاهمان را بالا بیاندازیم توجهی نشان نمیدهند. از کجا باید بیاوریم حمام تاریخی شما را مرمت کنیم؟ نمایندگان محترم باید اول این همراهی را در فصل بودجه داشته باشند بعد از سازمان میراثفرهنگی انتظار داشته باشند. واقعا نگاه نمایندگان باید تغییر کند. میگویند این هزینه ای که برای فلان بنا انجام دادهاید تمامش هزینه است. کجای این هزینه است؟ این یک سرمایهگذاری است. بنابراین این نگاه باید تغییر کند. کل حاکمیت باید این حوزه را جدی بگیرد. چون دولت به تنهایی هیچ کاری نمیتواند انجام بدهد.
گفته میشود با وزارتخانه شدن سازمان میراثفرهنگی و با توجه به اولویتی که سازمان میراث فرهنگی به گردشگری داده است موضوع میراث فرهنگی به حاشیه میرود. این دیدگاه دست است؟
والله در کمیسیون مشترک چانه زدیم که نام میراث را همین جایی که هست بگذارید بماند. وقتی از اسم آن نگذشتیم و حاضر نشدیم گردشگری بیاید اول نام وزارتخانه، میشود از این حوزه مهم عبور کرد؟ این که نارساییهایی وجود دارد درست است. به خاطر این که امکانات نیست. باور کنید نقاطی را میشناسیم که زیر زمین چه ایایی مدفون است ولی دست به آنها نمیزنیم. چون معتقدیم آثار آنجا زیر خاک سالمتر میمانند تا این که با این بیپولی شی را از زیر زمین بیرون بیاوریم و به موزههایی ببریم که پول نداریم حتی آنها را استاندارد کنیم. پس میگوییم همان زیر زمین بماند بهتر است.
البته آقای دکتر همه چیز در سازمان میراث فرهنگی پول نیست و مشارکت های بین دستگاهی هم مهم است.
در ۴۰ سال اخیر یک عقبماندگی تاریخی داریم و جبران این عقبماندگی به سرعت امکان ندارد. پول مهم است. در این بیپولی به مشکل خوردهایم. ضعفهایی هم از پیش وجود داشته که واقعا امکان حل آنها به سرعت وجود ندارد. بنده سه سال است آمده ام به این سازمان و حداقل ۴ قانون را به مجلس بردم. اولین کاری که کردم این بود که خلاءهای قانونی را شناسایی کنیم. الان هم یک طرح ۳۵ مادهای در حوزه میراث و باستانشناسی به مجلس بردهایم که در کمیسیون بررسی و تایید شده و منتظر رفتن به صحن است.
قرار است با این طرح ۳۵ مادهای چه اتفاقی بیفتد؟
بیشتر بحث ما حفظ بافت تاریخی ارزشمند و بناهای تاریخی است. در واقع مکانیسمها و بستههای حمایتی را در این طرح دیدهایم که این آثار و ابنیه را حفظ کنیم. در بحث نرمافزاری و سختافزاری نیز کمبودهای زیادی داریم که حل آن نیز در کوتاه مدت امکانپذیر نیست.
پیشنهادی مبنی بر تشکیل سه سازمان مستقل زیر مجموعه وزارتخانه میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وجود داشت. این پیشنهاد در چه مرحله ای است؟
فعلا در حد نظر است و هیچ اتفاقی نیفتاده است. هر اتفاقی که بخواهد در این حوزه بیفتد در دوره یکسالهای که مجلس به وزارت جدید التاسیس فرصت داده است باید کارشناسی شود. اگر در حوزه کارشناسی به این نتیجه رسیدند که سه سازمان مستقل زیر مجموعه وزارتخانه میراث تشکیل شود و مخالف با قوانین کشور هم نبود حتما این اتفاق میافتد.
اما شما خودتان هم جایی گفتهاید که میتوان سه سازمان مستقل زیرمجموعه وزارت میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تشکیل داد.
این نظر من است. هنوز کار کارشناسی روی آن انجام نشده است. به این دلیل این را گفتم که میتوان یک ستاد کوچک و چابک در راس وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری تشکیل داد که نقش رهبری این وزارتخانه را بر عهده بگیرد. شما به وزارت کار نگاه کنید. سازمان تامین اجتماعی زیر مجموعه آن کار تخصصی خود را انجام میدهد. سازمان فنی و حرفهای کار تخصصیاش را میکند. سازمان بهزیستی هم کار تخصصی خود را دارد و همه بخشها با یک استقلال خوب اداری و مالی مشغول فعالیت هستند. در سازمان میراث فرهنگی هم نظر شخصیام این است که این سه سازمان با استقلال مالی و اداری بتوانند ماموریتهای خود را انجام بدهند و یک ستاد کوچک در بالا قرار داشته باشد که هدایت و رهبری این سازمانها را زیر نظر شخص وزیر برعهده داشته باشد.