ناصر ملک مطیعی مرد سینمای عامهپسند ایران شب گذشته که به دلیل ناراحتی کلیه و مشکل تنفسی به بیمارستانی در تهران مراجعه کرده بود در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
او بیش از ۲۰ سال قهرمان ایرانیها در سینمای عامهپسند قبل از انقلاب بود و پس از انقلاب نیز تنها یکبار به عرصه سینما آن هم با فیلم نقش نگار در سال ۹۲ بازگشت و پس از آن هم دیگر فیلمی با بازی او ساخته نشد.
ناصر ملک مطیعی را میتوان یک خاطره جمعی در حافظه ایرانیها دانست که در دهه ۴۰ و ۵۰ الگوی رفتار جوانمردی در جامعه ایران آن زمان بود. او نقش زیادی در رواج اخلاق جوانمردی در بین جوانان آنزمان داشت. فیلمهای زیادی با بازی ناصر ملک مطیعی در تاریخ سینمای ایران برجای مانده است اما یکی از بهترین نقشهای خود را که برخی از آن با عنوان قمار ناصر ملکمطیعی در ایفای نقش خواندند در فیلم قیصر به تصویر کشید.
زندهیاد ناصر ملکمطیعی متولد ۱۳۰۹ در شهر تهران بود. او حدود ۱۰۰ فیلم و سریال ایفای نقش کرد و سابقه نویسندگی و تهیهکنندگی سینما را نیز در کارنامه فعالیتهای فرهنگی و هنری خود ثبت کرد.
ناصر ملکمطیعی پس از انقلاب یک قنادی در خیابان ولیعصر تهران تاسیس کرد و بسیاری از علاقمندانش برای حتی یکبار دیدن او شیرینیهایش را هم خریداری کردند. «ناصرخان» فیلمهای فارسی و عامه پسند پیش از انقلاب بعدتر در یک آژانس معاملات مسکن درست در پیچ خیابان جردن تهران مشغول به کار شد و رهگذران او را با اندامی تنومند و چهرهای تکیده با آن پالتوی پشمین در روزهای سرد تهران به یاد میآورند. اما آنچه ناصر ملک مطیعی را اینبار متفاوت از چهره مدام گریم شده و ثابت نگاه داشته در فیلمهای فارسی متفاوت میکرد، همان حالت چشمها و ابروهایش بود که این سالها هیچ تغییری نکرد.
ناصر ملک مطیعی از همان دوران کودکی علاقمند به طبیعت و محیط زیست بود. به دلیل شغل پدر بسیاری از روستاها و طبیعت ایران را طی کرد، اما هیچگاه علاقمند به شکار نشد. در تنها گفتوگوی زیست محیطیاش با روزنامه همشهری از آلودگی هوا گلایه شدید داشت و به آن روزنامه اعلام کرد که مسئولان باید هر چه سریعتر چارهای برای این معضل زیست محیطی ایران که جان مردم را به خطر انداخته اتخاذ کنند.
ناصر ملک مطیعی هیچگاه حاضر به ترک ایران نشد. نه زمانی که از بازی در فیلمها منع شد و نه زمانی که بیماری دامانش را گرفت و سرانجام جانش را ربود. از او یک کتاب خاطرات هم منتشر شده است. خاطرات ناصر ملک مطیعی، میگفت با چاپ این کتاب دیگر نه حرفی برای گفتن در مصاحبهها دارد و نه علاقهای برای گفتوگو با رسانهها که هر آنچه از من بخواهند در همان کتاب نوشته شده است.