عضو هیات رییسه شورای هماهنگی تشکل های غیر دولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
دبیر انجمن جوانان سپید پارس و مسئول کارگروه «پیوند با پایگاههای میراث جهانی»/
صنعت گردشگری از مهمترین و سودآورترین صنایع مالی-فرهنگی در جهان است، رشد و توسعه رفاهی، امنیت و همچنین شتاب در مدرنیته، زندگی مردمان جهان را در هُنایش و تاثیر خود قرار داده و شیوه شتابزدهای از زندگی را به هازمانهای بشری تحمیل کرده است که برآیند آن، خستگی و یکنواختی جریان روزمره است.
از سده گذشته، مردمان برای رهایی از یکنواختی راه نوینی برگزیدند که کمکم بدل به یکی از بزرگترین صنعت های پولساز و تبادل فرهنگی در جهان شد. هرچه پیشرفت های کالبدی و مدرنیسم جهش بیشتری یافت، علاقه و احساس نیاز به گردش و آشنایی با فرهنگهای دیگر نیز بیشتر شد.
رشد صنعت گردشگری تقریبا از چهار دهه پیش به اینسوی، شکل جدیتر به خود گرفت و صنایع، نوآوریها، پیشهها و دانشهای تازه خلق کرد. برای نخستین بار پیماننامه جهانی در تاریخ ۱۶ نوامبر۱۹۷۲ میلادی به تصویب کنفرانس عمومی یونسکو رسید که موضوع آن، حفظ و پاسداشت آن دسته از آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بشری بود که اهمیت جهانی داشتند و متعلق به تمام انسانها، فارغ از نژاد، مذهب و ملیت خاص بود.
برپایه این کنوانسیون کشورهای عضو یونسکو میتوانستند آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی خود را نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی کنند. در این پیماننامه، آمده است که حفاظت و پاسداری از آثار فرهنگی و تاریخی پس از ثبت در سیاهه میراث جهانی با وجود باقی ماندن در حیطه حاکمیت همان کشور به عهده تمام کشورهای عضو نیز خواهد بود.
آثار و مکان هایی مانند جنگل، کوه، آبگیر، صحرا، بقعه، ساختمان، مجموعه و یا شهر که دارای معیارهایی چون: نمایانگر دستاورد بیبدیل از نبوغ هنری بشر، نمایانگر تبادل ارزشهای بشری در یک محدوده زمانی در درون یک حیطه فرهنگی جهان از لحاظ پیشرفت در معماری یا فنآوری، هنرهای یادمانی، برنامهریزی شهری یا طراحی چشمانداز، گواهی بیهمتا یا دستکم استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته، نمونهای برجسته از نوعی بنا یا مجموعه معماری یا فنآوری یا منظره که نمایانگر مرحله یا مراحلی در سرگذشت انسان، نمونهای برجسته از یک سکونتگاه سنتی بشری یا استفاده از زمین که معرف یک یا چند فرهنگ باشد، در سیاهه میراث جهانی یونسکو به ثبت میرسند.
در این میان کشور کهن و تاریخی ایران سه سال پس از تصویب کنفرانس عمومی یونسکو در تاریخ چهارشنبه ۲۶فوریه سال ۱۹۷۵ به هموندی کنوانسیون میراث جهانی یونسکو درآمد و در سال ۱۹۷۹ چغازنبیل، پارسه(تخت جمشید) و میدان نقش جهان رابه فهرست میراث جهانی افزود.
ایران دارای جاذبه ها و معیارهای خاص تاریخی، فرهنگی و طبیعی است و به گونه میانگین در دارا بودن آثار تاریخی و طبیعی، در میان ده کشور نخست جهان جای دارد، از اینروی توانسته است آثار گوناگونی را در این سیاهه جهانی جای دهد و همچنان نیز بسیاری از آثار فرهنگی، تاریخی و طبیعی در صف پیوستن به این سیاهه هستند.
با ثبت هر اثر در هر زمینه در میراث جهانی یونسکو، شانس معرفی، شناخت و جذب گردشگری و همچنین مطالعات و اقدامات جهانی جهت مرمت و حفظ
آن اثر بالاتر میرود و پیرو آن با ورود هر گردشگر، چرخه مالی گستردهای به گونه مستقیم و غیرمستقیم در زمینههای گوناگون فعال میشود، در واقع گردشگران سفیران تاثیرگذار برای تبادل فرهنگی و چرخ دندههای رایگان و توانمند در بنیان گردش و چرخه مالی برای هر کشور هستند.
تقریبا امکان آن بسیار پایین و بعید است که گردشگران ورودی به هر کشوری به بازدید از آثار تاریخی و طبیعی ثبت شده در فهرست جهانی یونسکو علاقه نشان ندهند و از صنایعدستی و خوراک بومی آن منطقه بهره نجویند و با خُرده فرهنگهای محلی آنجا آشنا نشوند، در واقع امروزه انگیزش و بهرهوری ثبت آثار میراث جهانی چیزی فراتر از حفاظت و نگاهداری کالبد یک اثر است،
میراث جهانی از مهمترین محرکهای گردشگری در ایران و جهان است و از آنجا که کشورها و دولت ها کوشش میکنند تا شاخصترین و برجستهترین آثار خود را جهت نامزدی در این سیاهه ارائه دهند، بیگمان میزان خشنودی و جاذبه و علاقه برای بازدید از این آثار در میان گردشگران نیز بالا است. هرچه آثار ثبت شده کشورها در این سیاهه بیشتر باشد به پیرو آن، رونق گردشگری نیز افزونتر خواهد شد و ورود هر چه بیشتر گردشگر نیز به معنی چرخش بیشتر اقتصاد، افزایش اشتغالزایی و بالا رفتن تراز امنیت و رفاه است
در شرایط کنونی که جهان و بویژه صنعت گردشگری دچار بحران فراگیری ویروس کووید۱۹ شده است به جرات میتوان گفت مهمترین اقدام برای ایجاد انگیزش برای راهاندازی دوباره این صنعت ارزشمند و پولساز، برجستهسازی، بازگشایی و معرفی محوطههای میراث جهانی با پروتکلهای بهداشتی و عرفی استاندارد است. البته این معرفیها و تبلیغات باید هوشمندانه و هدفمند باشد، باید جذابیتهای جدید به مراه تضمین امنیت مورد انتظار را در خود داشته باشد. قطعا با توجه به طولانی شدن مدت و فراگیری گسترده این بیماری پس از چندی، با تولید و توزیع داروهای درمانی و پیشگیری آن شوق و نیاز به سفر در مردم نیز دوچندان خواهد شد.
قرنطینه خانگی، افسردگی ها و فشارهای روانی ناشی از ماندن طولانی در خانه و یا نقاهت پس از بیماری این نیاز را ایجادخواهد کرد که به محض حل بحران یا عادی شدن فشار و گسترش بیماری، مردم به سفر بپردازند، در این میان مهمترین و جذابترین عامل ایجاد سفر آثار پایگاه های میراث جهانی هستند و نباید از شرایط و پیشآمدهای ایجاد شده دور باشند. بلکه باید خود را با نیازها و تغییرات به وجود آمده همسو کنند، چرا که اگر پایگاهها و آثار نتوانند ایجاد انگیزش و جذب نمایند این صنعت دچار بحران مضاعف و طولانی مدت خواهد شد، سقوط صنعت گردشگری و زیر مجموعههای آن مانند صنعت خوراک و رستوران و مراکز اقامتی در کشور به معنی سقوط بخش بزرگی از اقتصاد و واحد های تولیدی و بیکاری چند ده هزار نفر است.
مدیران متولی و مسئولان تصمیم گیرنده، باید و الزاما این مهم را در دستور کار خود قرار دهند و یکی از مهمترین فاکتورهای ایشان در رونق دوباره گردشگری باید توجه جدی و اصولی و ویژه به پایگاههای میراث جهانی و پایگاههای شاخص ملی باشد، آثار میراث جهانی هر کدام بنا به اقلیم و دوره تاریخی و موقعیت قرارگیر، مجموعهای از آثار کالبدی در کنار عناصر فرهنگی و اقتصادی هستند، در این میان بایسته است که بدنه حاکمیتی و اجرایی از ظرفیتها و توانمندیهای گسترده انجمنها و کنشگران فرهنگی در این حوزه بهره بگیرند و همکاری و مساعدت ویژه برای گذر از این بحران داشته باشد،
سازمانهای مردمنهاد با پروایی به جایگاه اجتماعی و مردممحور بودن خود میتوانند از مهمترین فاکتورهای ایجاد امنیت و اعتماد برای جذب گردشگران باشند، همچنین با شناختی که از سلایق و خواستههای جوامع بومی و غیربومی دارند قطعا میتوانند راهکارهای تاثیرگذار و کم هزینهتر با ضریب بالای بهرهوری در کوتاه زمان ارائه کنند.
با وجود بحرانی که برای جوامع بشری و دنیای اقتصاد پیش آمده است، باید بیش از پیش آگاهانه، مسئولانه و هوشمندانه برای نجات و رونق صنعت گردشگری تلاش کرد، برای کشورهای متکی بر صنایع و منابع تک محصولی با سقوط قیمت نفت و تبعات ناشی از آن چارهای جز معطوفسازی سیاستهای اقتصادی در حوزه گردشگری نمانده است.
هرچند صنعت گردشگری در ظاهر شکننده و ناپایدار به نظر میرسد، اما بمحض آرام شدن تلاطم، هیچ صنعتی مانند آن توان بازپیرایی و بازسازی ندارد؛ چرا که در این صنعت پیش از منابع مالی، خلاقیت و تعامل انسانی و فرهنگی دخیل و درگیر است، پس هوشمندانه آن است که دستگاههای کلان اجرایی با همکاری نخبگان مدنی و گروهها و سازمانهای مردمنهاد متخصص در حوزههای گوناگون، برای نجات و توان بخشی این صنعت، ورود کنند. بیگمان بحران پیش آمده چه با کمک دولتها و چه بدون آن ها پس از چندی تغییر یافته و التهابات کاهش خواهد یافت. اما مهم آن است که در این جبهه دولت و بدنه غیردولتی چگونه به تعامل با یکدیگر و تقابل با مشکلات برآیند.