ساشا ریاحیمقدم؛
پژوهشگر دکتری مرمت و احیای بناهای تاریخی دانشگاه تهران/
صدای میراث: امروزه اغلب کشورها، مدیریت حفاظت از آثار میراثفرهنگی خود را بر مبنای معیارها و سطحبندی مشخص، سیاستگذاری و برنامهریزی میکنند. بدینترتیب برای آثار مهم و منحصربهفرد که در سطح بینالمللی و ملی از اهمیت و شایستگی بالایی برخوردارند، سازوکار ویژهای پیشبینی میشود. در واقع میتوان گفت در حال حاضر نگاه یکسان به بناهای تاریخی جایگاهی در گفتمان و ادبیات تخصصی حفاظت از آثار میراث معماری ندارد. این موضوع از آنجایی مورد توجه قرار گرفته که مفاهیم و تعاریف حوزه میراثفرهنگی تغییر یافته است و آگاهی جوامع نسبت به گذشته خود بیشتر شده است. بر این اساس، مطالبهگری درخصوص نحوه برخورد با آثار گذشتگان در گروههای مختلف جامعه و حتی بین مردم عادی رواج یافته است. در این بین برخی پیشکسوتان، متخصصان و کارشناسان این حوزه هستند که دلسوزانه به دنبال همراهی در این مسیر پر فراز و نشیب و پیچیدهاند؛ اما برخی نیز بدون آگاهی اولیه به دنبال نقدهای غیرمنصفانه و منفعتطلبانه هستند. در بین هیاهو و نقدهای این چند روز درخصوص مرمت گنبد مسجد امام اصفهان، میتوان دید که عدهای حتی بدون شناخت دقیق نسبت به موضوع و مکان آن، مسئولین و دستاندرکاران مرمت را به چالش کشیدهاند. بنابراین در مقوله پیش آمده در خصوص مرمت کاشیکاری گنبد مسجد جامع عباسی اصفهان، بیان مواردی برای آگاهی خالی از لطف نیست.
درباره شیوه برخورد با آسیبها و فرسودگی زیستی و نحوه جلوگیری از زوال و نابودی آثار میراث معماری، بین صاحبنظران این حوزه، دیدگاهها و ایدههای مختلفی در جریان است. با توجه به مؤلفههای مختلف شامل اصالت، شرایط پایداری بنا و میزان در خطر بودن، تصمیمهای متفاوتی میتوان اتخاذ کرد.
براساس بیانیههای بینالمللی و توصیههای ملی، اصل حفاظت، پایبندی به اصالت بنا و کمترین دخالت در وضعیت موجود آثار هست. حفاظت به معنای تمامی فرایندهای مراقبت و محافظت از یک مکان است تا منزلت فرهنگی آن حفظ شود. حفاظت، فرآیند مدیریت تغییر در نظام یک مکان ارزشمند است. به گونهای که به بهترین وجه ممکن ارزشها و اصالت آن مکان را حفظ کند. اصیل بودن نیز یکی از جنبههای حیاتی و سرنوشتساز در ارزیابی منابع میراث است. جنبههای اصالت زمینههای طراحی، مصالح، کیفیت ساخت (مهارت سازنده) و مکان و زمینه قرارگیری اثر باید مورد توجه قرار گیرد. یکی از موضوعاتی هم که در مورد مرمت گنبد و بازسازی کاشیکاری مسجد جامع عباسی مطرح هست، رویکرد مورد نظر و تهدید اصالت بناست.
البته باید در نظر داشت که ساختمایه و کاشیهای گنبد علاوه بر جنبه زیباییشناختی و وجوه فراکالبدی، نقش پنا را داشته و محافظ ساختار اصلی گنبد بوده است و با توجه به شرایط محیطی و زیستبوم منطقه، بارها مورد تعمیر و یا تعویض قرار میگرفتهاند. با مطالعه تاریخ حفاظت و واکاوی در تصاویر، اسناد و گزارشهای مرمت بناهای تاریخی میتوان شواهد تغییر در بناها توسط گذشتگان را مشاهده کرد. اما با وجود ارزشهای برجسته در بناهای مجموعه میدان نقش جهان و ثبت آن در فهرست میراث جهانی یونسکو به عنوان اثری یکتا و منحصر به فرد، آزمودن چنین تجربیاتی خطاست. چون در مورد این آثار یگانه، امکان آزمون و خطا و توسعه دانش، مهارت و بهکارگیری علوم نوین مرتبط با حفاظت وجود ندارد؛ مگر آن که قبلاً مورد عمل قرار گرفته و به نتیجه مطلوب دست یافته باشد.
شاید پرسش اساسی که همگان از آن غافل ماندهایم این باشد که چرا باید شاهد چنین اتفاقاتی در اصفهان باشیم؟ جایی که مهد هنر و صنعت است. از دیرباز تاکنون آوازه مهارت و چیرهدستی معماران، بنایان و مرمتگران اصفهانی در سرتاسر دنیا شهرت داشته است. شاید این موضوع نشانههای ابتدایی از ناتوانی امروز بشر در تعمیر و مراقبت از بناهای تاریخی گذشتگان باشد. همانطور که با وجود فناوریهای جدید و تکنولوژی روز، همواره در نحوه استفاده از خاک در تولید کاهگل مرغوب و خشت و آجر مطلوب و کاشی مقاوم، همانند آنچه در گذشته استفاده میشد، درماندهایم.
به نظر میرسد مدیریت حفاظت از داراییهای فرهنگی کشور، نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری با رویکرد تحولی است. نقش مبانی نظری و بهرهمندی از ظرفیتهای دانشگاهها در اقدامات اجرایی حفاظت و مرمت کمرنگ شده است. سنت استاد- شاگردی و انتقال سینه به سینه تجربیات گذشتگان در حال نابودی است و انجام کارهای حفاظت و مرمت براساس سیستم انعطافناپذیر پیمانکاری، آسیب فراوانی به احیای سنتهای حفاظت به سبک گذشته زده است. بر این اساس، نگاه متفاوت به رویکردها و اولویتهای حفاظتی در آثار مهم کشور و سطحبندی مدیریت حفاظت از آثار نفیس، منحصربهفرد و دارای ارزشهای برجسته کشور مفید خواهد بود و به طور خاص تربیت نیروی انسانی ماهر برای حفاظت و مرمت بناهای تاریخی باید مورد توجه قرار گیرد.