باستانشناس/
روز از نو، روزی از نو! دولت جدید، رایزنی جدید، انتصاب جدید و سهمخواهی فرصتطلبان که کار سیدابراهیم رییسی برای انتخاب وزیر جدید میراثفرهنگی را سخت میکند.
هر بار که انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود، خواسته یا ناخواسته تن سازمان به تازگی تبدیل شده به وزارت میراثفرهنگی در گور میلرزد؛ نه از این روی که رئیس یا وزیر جدیدی بر کرسی آن مینشیند، بلکه از این بابت که دگرباره این وزارت خانه نوپا حیاط خلوت سیاسیون خواهد شد و اینبار هم با تبدیل شدن به وزارت و نیاز به رای اعتماد از مجلس، پلان این حیاط خلوت پیچیدهتر می شود.
اگر بخواهیم نگاهی گذرا به تاریخچه روسای سازمان ایرانگردی و جهانگردی که پس از آن تبدیل به سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شد بیاندازیم، باید به حدود ۲۴ سال پیش، یعنی سال ۱۳۷۶ و روی کار آمدن «سید محمد بهشتی» بازگردیم.
دوران مدیریت بهشتی که تا حدود سال ۱۳۸۳ دوام آورد را می توان به اذعان همگان، یکی از بهترین دوران های سازمان میراثفرهنگی دانست که البته با ثبات سیاسی و اقتصادی بوجود آمده در دولت اصلاحات رخ داد؛ این سازمان نیز با دعوت از متخصصان و تکنوکراتهای مرتبط در تمامی بخشها و برقراری ارتباط با گروهها و دانشگاههای بینالمللی، دوران طلایی باستانشناسی و میراثفرهنگی ایران را رقم زد که در یاد و خاطرهها است. هرچند دوره مدیریت بهشتی نیز دچار نقصانهایی بود، اما در قیاس با دیگر دوره ها قابل دفاعتر است. ضمن این که بهشتی اولین و میتوان گفت آخرین مدیر این سازمان بود که رشته تحصیلی وی با این سازمان نسبتا مرتبط بود. اگرچه سابقه پیشین اجرایی او در صداوسیما بود، اما با اجرای یک مشی تخصصی و تکنوکرات رزومه قابل قبولی از خود به یادگار گذاشت.
پس از بهشی «سید حسین مرعشی» بر صندلی این سازمان تکیه زد؛ مرعشی به دلیل اخلاق منحصر به فرد و استفاده از تکنوکراتها در پستهای پیشین خود با استقبال متخصصین مواجه شد و روزهای خوب قرار بر رقم خوردن بود. اما با روی کار آمدن دولت نهم، اولین حکم عزل دولتی به نام او خورد و زمان زیادی برای کار باقی نماند.
سازمان میراث فرهنگی طی دوران اصلاحات تبدیل به یک سازمان منسجم، برنامهریز و تخصصی شد که نویدبخش روزهای خوب برای تحصیلکردگان رشته های مرتبط با این سازمان از جمله: باستانشناسی، معماری، مرمت، گردشگری، صنایعدستی و غیره بود. اما با روی کار آمدن دولت نهم موسوم به دولت «بهار»، تمامی این کارها با روی کار آمدن تعدادی از مدیران کارنابلد و سیاسی در سازمان وقت میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری از میان رفت.
از حدود سال ۱۳۸۴ تا پایان دولت دوم احمدینژاد، پنج مدیر غیرمتخصص و سیاسی به نامهای: «اسفندیار رحیم مشایی»، «حمید بقایی»، «روحالله احمدزاده کرمانی»، «سید حسن موسوی» و «محمد شریف ملکزاده» روی کار آمدند که هیچ یک از آنها تحصیلات مرتبط نداشتند و همگی سیاسی بودند که ابتدا و به دلیل عدم تمکین مجلس به وزارت گرفتن افرادی چون مشایی و بقایی آنها به سازمان میراث فرهنگی منتقل شدند. میراث آنها در این سازمان نیز چیزی نبود جز نابودی و جابجایی پژوهشکده باستانشناسی و بی اعتبار کردن پژوهشگاه میراثفرهنگی و به کار گماردن مدیران پوپولیست در تمامی استانها با هدف تبدیل تاریخ و فرهنگ ایران زمین به ابزار رسیدن مقاصد سیاسی.
در این برهه ۸ ساله، نه تنها از متخصصین امر استفاده نشد، که با بوجود آوردن یک فضای امنیتی، بسیاری از باستانشناسان و معماران به خارج از ایران مهاجرت کردند. آنها هم که ماندند ممنوعالکار یا ممنوعالکلنگ شدند. کتابخانه پژوهشکده باستانشناسی نابود شد. با بر هم زدن روابط خارجی، دیگر هیچ گروه و یا دانشگاهی حاضر به همکاری تخصصی با ایران نشد. رفتاری که با گذار نزدیک به ۲۰ سال امروز میتوان به خوبی تبعات آن را در جامعه بینالمللی به ویژه دانشگاههای معتبر جهانی دید که یک به یک، کرسیهای ایرانشناسی را حذف و محدود کردند و تنها اندک دانشگاهی در جهان باقی است که این کرسی را پاس داشته است. بها دادن به گروههای افراطی در آن برهه، منجر به اتفاقات ناخوشایند بسیار شد که سخن گفتن درباره آن در این مجال نمیگنجد.
دولت روحانی در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نیز جای زیادی برای سخن و دفاع نگذاشت. حضور مدیران غیرمتخصص همچون محمدعلی نجفی، مسعود سلطانیفر، زهرا احمدیپور و در آخر، علیاصغر مونسان، خود گویای همه چیز است. ضمن آن که این مدیران بیشتر دم از گردشگری زدند تا میراثفرهنگی، با این حال حداقل دفاع از مدیران دولت روحانی در وزارت میراثفرهنگی که البته بدترین دفاع نیز هست، حفظ وضع موجود و عدم تخریب بیشتر میراث فرهنگی کشور همانند دورانی است که دلواپسان نهم و دهم در وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی روی کار بودند.
این روزها با انتخاب شدن «سید ابراهیم رئیسی» به عنوان رئیسجمهور جدید اما، رایزنیها دگرباره آغاز شده است. رییس دولت جدید که موظف به تشکیل کابینه برای ۴ سال آینده است؛ میتواد با یک انتخاب نادرست برای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بار دیگر آغازگر بحران در این وزارتخانه باشد.
رییس جمهور جدید باید بداند که وزارت میراث فرهنگی یک وزارت نوپا و حساس است و نباید به شیوه دولتهای نهم و دهم و حتی دولت روحانی، این وزارتخانه را تبدیل به حیاط خلوت و بدتر، محل جولان مدیران سیاسی و غیرمتخصص کند.
در طیف اصولگرایان متاسفانه متخصصین اندکی در ارتباط با تخصصهای موجود در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی وجود دارد. با این حال سیدابراهیم رییسی، رییس دولت جدید هنوز هم میتواند با انتخاب یک مدیر مدبر با بهره بردن از نظر اساتید دانشگاههای تربیت مدرس و دانشگاه تهران که از منظر اندیشه و سیاستورزی به ایشان نزدیک هستند، از وقوع افراط و تفریط در وزارت میراث فرهنگی جلوگیری کند. رییسجمهور جدید باید بداند که اساس وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بر پایه حفظ میراث فرهنگی و طبیعی ایران زمین نهاده شده و پس از آن است که ترویج گردشگری و بها دادن به بنگاههای گردشگری در این وزارتخانه شکل گرفته است. پس گریزی نیست که در انتخاب گزینههای وزیر جدید میراثفرهنگی باید به تخصص و اعتقاد او به ایران و اسلام در اولویت و توجه رییسجمهور جدید باشد.