سعید مروتی/روزنامهنگار سینمایی
با بیش از نیم قرن فعالیت پرثمر هنری، حالا دیگر خسرو سینایی خودش بخشی از میراث فرهنگی کشور است؛ کارگردانی که در دوران جوانی در اتریش موسیقی خواند و پس از بازگشت به وطن با ساخت مستند و فیلم کوتاه، نگاه متفاوتش به سینما را نمایان کرد. سینایی با ۲ مستند درخشان «حاج منصورالملکی» و «مرثیه گمشده» بیشتر به عنوان مستندساز شهرت یافت ولی سابقه حضورش در عرصه فیلم داستانی را هم نمیتوان نادیده گرفت. به خصوص فیلمهای کوتاه آموزشی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ کارگردانی کرد و مفاهیم کاربردی در حوزه آموزش و پرورش کودکان را در قالبی داستانی به تصویر کشید. این بخش از کارنامه سینایی معمولا مغفول واقع میشود و نسل امروز سینایی را با فیلمهای بلند سینماییاش مثل «عروس آتش» میشناسند.
شرایط حاکم بر سینمای قبل از انقلاب امکان این را که سینایی بتواند فیلم بلند سینمایی بسازد فراهم نمیکرد؛ امکانی که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب فراهم شد و سینایی فیلم «زندهباد» را کارگردانی کرد. در فضای شعار زده اوایل پیروزی انقلاب، زندهباد از معدود آثاری بود که بدون توسل به شعار و آوازهگریهای رسمی به انقلاب میپرداخت. «هیولای درون» دیگر فیلم سینایی در آن سالها، رویکردی روانشناختی را دنبال میکرد که در سینمای ایدئولوژیک دهه ۶۰ تازگی داشت.
در همه این سالها سینایی کوشیده تا دلمشغولیهایش را به تصویر بکشد؛ گاهی در قالب فیلم مستند و گاهی در قالب فیلمسینمایی داستانی. مشکلی که سینایی اغلب با آن مواجه بوده عرضه نامناسب آثارش بود. بسیاری از مستندهایش چنان که باید عرضه و پخش نشدند و معمولا در قالب نمایشهای خصوصی روی پرده آمدهاند و در مورد فیلمهای سینماییاش تنها عروس آتش این بخت را یافت که به واسطه مضمون ملتهب اجتماعیاش اکرانی گسترده را تجربه کند.
«جزیره رنگین» بهعنوان آخرین فیلم سینمایی این کارگردان در شرایطی نامناسب و محدود اکران شد؛ اتفاقی که در این سالها زیاد برای سینایی رخ داده ولی نکته جالب توجه، کوشش بیوقفه او برای خلق اثر هنری با وجود بیمهریها و بیتوجهیها بوده است؛ کارگردانی که گویی بامفهومی به نام ناامیدی بیگانه است و در این ۵۰ سال همواره کوشیده تا مروج نگاهی فرهنگی در سینما باشد.