مریم جلیلوند/
نزدیک به ۱۷ سال در کسوت معاونت میراثفرهنگی کشور فعالیت کرد و به گفته خودش، در آن سالها حتی یک شکایت علیه میراثفرهنگی به نتیجه نرسید. اهالی میراثفرهنگی «محمدحسن محبعلی» را فردی امین در حوزه میراثفرهنگی کشور میشناسند و او را چهرهای ماندگار در این حوزه میدانند. محبعلی، سالهای طولانی از عمر خود را وقف حفاظت و پاسداری از میراثفرهنگی کشور کرد و با اقتدار و بدون ذرهای ملاحظه مقابل بسیاری از پروژههای شهری و عمرانی در شهرهای اصفهان، زنجان و شیراز که ساحت میراثفرهنگی را نگاه نمیداشتند، ایستاد و جلوی اجرای آنها را گرفت. با او که یکی از پیشکسوتان مطرح میراثفرهنگی است و کارنامه درخشانی در این حوزه دارد، درخصوص ساختار سازمان میراثفرهنگی به گفتوگو نشستهایم. وقتی با نخستین پرسش مواجه میشود، ترجیح می دهد از تاریخچه و بدو تشکیل سازمان میراثفرهنگی و فرآیند شکلگیری این سازمان سخن بگوید.
از بدو تاسیس تا دهه ۷۰؛ تحقیقاتی و مستقل بودیم
«محمدحسن محبعلی» به تاریخچه سازمان میراثفرهنگی اشاره میکند و از اساسنامه این سازمان که سال ۱۳۶۴ تصویب شد سخن میگوید.
«قبل از سال ۶۴ اداره حفاظت میراثفرهنگی شهرستانها، اداره کل موزهها، اداره کل بناهای تاریخی، ادارهکل کاخها تابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند. اداره کل هنرهایسنتی، مرکز باستانشناسی ایران، مرکز موزه مردمشناسی، موزه ایران باستان، دفتر آثار تاریخی و سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی نیز تحت نظارت وزارت فرهنگ و آموزش عالی فعالیت میکرند. تا آن که بهمنماه سال ۶۴ براساس قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالی اجازه داده شد با ادغام ۱۱ واحد پراکنده در وازرت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی، «سازمان میراث فرهنگی» را به صورت یک سازمان وابسته به خود تشکیل دهد. این قانون بهمنماه سال ۶۴ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. در تاریخ ۱۲ بهمن ۶۴ نیز به تایید شورای نگهبان رسید. سال ۶۶ نیز سازمان میراثفرهنگی در ساختمان ارگ آزادی تهران مستقر و تشکیل شد.»
محبعلی میگوید: «سازمان میراثفرهنگی در نیمه دوم دهه ۶۰ بسیار خوب عمل کرد. با اینکه تحت نظارت وزارتخانه فرهنگ و آموزش عالی بود، اما از آنجا که به لحاظ اداری و مالی مستقل عمل میکرد، فعالیت و عملکرد تحقیقاتیاش بسیار شفاف و روشن بود و به همین دلیل عملکرد قابل قبول داشت.
چه کسی پنبه این سازمان را زد؟
سازمان میراثفرهنگی کشور به استناد قانون مصوب سال ۶۴ تشکیل و از همان زمان نیز نام سازمان به خود گرفت. سازمان میراثفرهنگی آنزمان به انجام وظایف خود در حوزههای پژوهش، نظارت، حفظ و احیاء و معرفی میپرداخت تا آن که در اوایل دهه ۷۰ و در دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت بنا به گفته «محمدحسن محبعلی»، از وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت که بعدها رییس دولت اصلاحات شد، خواست، سازمان میراث فرهنگی تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت کند. این درخواست اما با مخالفت وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شد. وزیر وقت ارشاد معتقد بود، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی «محقق» هستند و جای آنها زیرمجموعه وزارت ارشاد نیست. این مخالفت ادامه داشت تا آن که علی لاریجانی، رییس کنونی مجلس به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد. دوباره همان درخواست از سوی رییسجمهوری وقت مطرح شد. همین عامل موجب شد که هیاتی از اهالی میراثفرهنگی درخواست ملاقات با هاشمیرفسنجانی را ارایه کنند. تیم کارشناس درخواست کننده ملاقات با رییسجمهور وقت نیز متشکل از دکتر زرگر رئیس وقت سازمان میراثفرهنگی، مرحوم دکتر آیتاللهزاده شیرازی، دکتر مهدی حجت و محمدحسن محبعلی بود.
روایت محبعلی از ماجرای آن دیدار چنین است:«هیات میراث فرهنگی ساعت ۷ صبح در دیدار با رئیسجمهوری وقت حاضر شد و درخواست خود را مبنی بر اینکه سازمان میراثفرهنگی نباید تحت نظارت وزارت ارشاد فعالیت کند به آیتالله هاشمی رفسنجانی منتقل کرد. مذاکره که به پایان رسید آقای رئیسجمهور خداحافظی کرد. در مسیر خروج وزیر وقت آموزش و پرورش که بعدها نیز مدتی رییس سازمان میراثفرهنگی شد و در حال رفتن به ملاقات رئیسجمهور وقت بود در مسیر پلهها آقای دکتر زرگر را دید و دلیل دیدار با آیتالله هاشمی رفسنجانی را جویا شد. به هر حال آقای هاشمی رفسنجانی با این درخواست موافقت نکردند و سرانجام در تاریخ ۱۸/۱/۱۳۷۲ به پیشنهاد سازمان امور اداری و استخدامی کشور، به منظور هماهنگی و افزایش کارآیی و اثربخشی و تقویت، یکپارچگی و انسجام در مدیریت و تشکیلات امور فرهنگی کشور، تصویب شد که سازمان میراثفرهنگی به همراه کلیه اعتبارات، کارکنان، دارایی ها، اموال و تعهدات، از وزارت فرهنگ و آموزش عالی جدا شود و به زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی افزوده شود. بعدها شنیدم در یک مهمانی که آقای زرگر نیز حضور داشتند، وزیر وقت آموزش و پرورش که ما را در مسیر راهرو خروجی ملاقات با رییسجمهوری وقت دیده بود، آقای زرگر رییس وقت سازمان میراثفرهنگی را ملاقات کرده و با خنده به او گفته است دلیل وابسته شدن سازمان میراث فرهنگی به وزارت ارشاد من بودم! گفته بود، میراثیها هر چه رشته کرده بودند من پنبه کردم. گفته بود، وقتی شما با آقای رئیسجمهور خداحافظی کردید و من به ملاقات ایشان رفتم، به بنده گفتند که میراثیها آمده بودند و میگفتند ما محقق هستیم. من هم گفتم، آنها بنا هستند و به تعمیر بناهای تاریخی مشغولاند.
مشکلات میراث فرهنگی از پیوستن به وزارت ارشاد آغاز شد
مهندس محبعلی می گوید: «مشکلات سازمان میراثفرهنگی دقیقا از زمانی آغاز شد که این سازمان به مجموعه وزارت ارشاد پیوست. فعالیت وزارت ارشاد با سازمان میراث فرهنگی سنخیت نداشت و میراثفرهنگی در ظرف ارشاد نمیگنجید. نه تنها سازمان میراثفرهنگی زیر نظر وزارت ارشاد فعالیت میکرد که براساس مصوبه شورای عالی اداری درخصوص یکپارچهسازی ساختار اداری بخش ایرانگردی و جهانگردی کشور و تشکیل سازمان ایرانگردی و جهانگردی در دیماه سال ۷۶ زیر نظر وزارت ارشاد، مشکلات میراثفرهنگی رنگ و بوی دیگری گرفت. وقتی قرار شد این دو سازمان با یکدیگر ادغام شوند من اعتراض شدید خود را در مصاحبهای با روزنامه اطلاعات اعلام کردم. البته ما هیچگاه با گردشگری مخالف نبودیم. خودم محور گردشگری سرخس تا خسروی را تعریف کردم. اما معتقد بودم جنس این دو سازمان با هم فرق میکند. همانزمان هم از ادغام این دو سازمان وحشت داشتم. اعلام کردم اگر این دو سازمان با یکدیگر ادغام شوند، شک نکنید که صدای قاشق و چنگال از صدای بیل و کلنگ باستانشناسها بیشتر میشود. گفتم آنها به واسطه تبلیغات و فعالیتهای اقتصادی که دارند، میراثفرهنگی کشور را به حاشیه میرانند.
آغاز حیاط خلوت شدن سازمان میراث فرهنگی
سوم دی ماه سال ۸۲ قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تصویب شد و «سازمان میراثفرهنگی کشور» و «ایرانگردی و جهانگردی» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا و از ادغام آنها «سازمان میراثفرهنگی و گردشگری» با کلیه اختیارات و وظایفی که سازمانهای مذکور به موجب قوانین و مقررات مختلف دارا بودند با کلیه امکانات، اموال و نیروی انسانی، زیر نظر رئیسجمهوری تشکیل شد. رییس سازمان هم با حکم رئیسجمهوری منصوب شد و هیات وزیران نیز در تاریخ ۱۱ /۵/۸۳ به استناد اصل ۱۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل سازمان جدید را تصویب کرد.
محبعلی میگوید: «وقتی میراثفرهنگی و گردشگری الحاق شد و سازمان میراثفرهنگی به عنوان معاونت ریاست جمهوری شروع به فعالیت کرد، این سازمان رسما تبدیل به حیاط خلوت شد. در دوره آقای احمدینژاد، ۶ رئیس سازمان تغییر کرد و پس از آن هم هر وزیری که رای نمیآورد بدون هیچ شناختی نسبت به ارزشهای میراثفرهنگی به سازمان هدایت شد. به دلیل نبود همین شناخت و تصمیم گیریهای اشتباه نیز بارها کارشناسان با مسئولان ارشد سازمان میراثفرهنگی دچار چالش شدند.
با وزارتخانه شدن گردشگری موافقم
با تصویب «طرح تبدیل سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به وزارتخانه» توسط مجلس شورای اسلامی که در هفتههای گذشته انجام شد، بسیاری این موضوع را آسیبشناسی کردند و حتی برخی نیز مخالفت علنی خود با تصمیم مجلس را اعلام کردند. برخی مخالفان همانهایی بودند که در دولتهای نهم و دهم به دفاع جدی از طرح تشکیل وزارتخانه میراثفرهنگی پرداخته بودند و حالا تصمیمشان عوض شده بود.
محمدحسن محبعلی که سالها زندگی خود را وقف میراثفرهنگی کشور کرده و از پیشکسوتاتن تقدیر شده در سازمان میراثفرهنگی و مورد احترام کارشناسان و متخصصان این حوزه است اما از موافقان جدی تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه است.
میگوید: «وقتی رئیس سازمان میراث فرهنگی، معاون رئیسجمهور است، قطعا جنبه سیاسی این پست قویتر است. به همین دلیل است که انتخاب روسای سازمان میراثفرهنگی نیز در این سالها سیاسی بوده است. بنابراین تصویب طرح تبدیل سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به وزارتخانه توسط مجلس اتفاق بسیار خوبی بود. شما ببینید کشورهای ترکیه، اردن و… هم وزارت گردشگری دارند. ما هم پیش از انقلاب وزارت اطلاعات و جهانگردی داشتیم. اتفاقا بسیاری از اتفاقات خوب در زمینه گردشگری هم زمانی افتاد که وزارت گردشگری وجود داشت. اما نکته مهم این است که اگر گردشگری تبدیل به وزارتخانه مستقل شود و میراثفرهنگی نیز تحت عنوان یک سازمان مستقل دوباره به زیرمجموعه وزارت علوم بازگردد اتفاق بهتری میافتد. درحال حاضر فعالیت پژوهشگاه میراثفرهنگی که مغز سازمان میراثفرهنگی است، جداگانه و زیر نظر وزارت علوم است. ۷۰ درصد از وظایف سازمان میراثفرهنگی نیز در امر پژوهش است. بنابراین لازم است که هر دو بخش میراثفرهنگی و پژوهشگاه میراثفرهنگی در کنار هم باشند. شما ببینید ۷۰ درصد طرحهای مرمت نیز پژوهش است و ۳۰ درصد آن جنبه اجرایی دارد. اما وقتی پژوهشگاه را از میراثفرهنگی بگیرند یا میراثفرهنگی را از پژوهشگاه جدا کنند، مثل آن است که مغز را از بدن جدا کردهاند.
محبعلی البته میداند که امکان این کار در طرح تبدیل سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به وزارتخانه وجود نداشته و هر سه بخش این سازمان زیرمجموعه یک وزارتخانه قرار گرفته است. با این حال معتقد است: «۳ مدیریت مستقل در سه حوزه میراثفرهنگی، گردشگری، و صنایعدستی زیر نظر یک وزیر باید ایجاد شود. در آن صورت پژوهشگاه میراثفرهنگی نیز با معاونت میراثفرهنگی ادغام میشود.»
او ضرورت توجه به این پیشنهاد را اینگونه توضیح میدهد:«درحال حاضر فعالیتها با یکدیگر همپوشانی ندارند. وقتی روی مسجدشاه در بازار تهران کار میکنیم، با توجه به مطالعاتی که به دست میآوریم قطعا باید با پژوهشگاه میراثفرهنگی همکاری و ارتباط مستقیم داشته باشیم. درحالی که در چارت فعلی مجبوریم با اداره کل میراث فرهنگی استان تهران کار کنیم.
با نظارت مخالف نیستیم
محبعلی پایان گفتوگوی خود با صدای میراث را اینگونه میبندد: «با وزارتخانه شدن سازمان میراثفرهنگی موافقم. برخی ممکن است مثلا طرح استیضاح وزیر را نشانه کاهش قدرت او بدانند یا حتی برخی نگران دخالت نمایندگان مجلس در وزارتخانه باشند. اما معتقدم نظارت هر چه که باشد خوب است و هیچ مخالفتی هم با نظارت بر وزارتخانهها ندارم. کمترین موضوع در سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری پس از تبدیل به وزارتخانه این است که وزیر این وزارتخانه براساس پیشینه و عملکرد موفق بر کرسی وزارت مینشیند. نه آنکه مانند گذشته حالا یک فردی چون یکبار کنار رییسجمهوری نشسته است بتواند بر وزارتخانه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری هم تکیه بزند. این کمترین تاثیر مثبتی است که طرح تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه دارد.»
Discussion۱ دیدگاه
درود بر مهندس محبعلی عزیز . واقعا اوج فعالیت میراث فرهنگی همان دورانی بکد که مهندس محبعلی بیان کردند . الان فرهنگ دوران احمدی نژاد بر ادارات کل میراث فرهنگی ، گ ، ص حاکم است.