نقش تشکلهای میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در تصمیمسازی و تصمیم گیری در این حوزه چیست؟ آیا نقش آنها صرفا انتشار بیانیه در زمان تخریب آثار تاریخی و شانتاژ خبری است؟ یا نقش پیشگیرانه آنها از جرایم علیه میراث فرهنگی مهمتر است؟ مدیریت کلان در حوزه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری تا چه اندازه توانسته است از سمنها و تشکلهای میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری فعال در کشور در کاستن از تلفات میراث فرهنگی ایران سهیم باشد؟ آیا روزی خواهد رسید که سمن های حوزه میراث فرهنگی از تشتت کنونی خارج شوند و یک صدای واحد از آنها در حفاظت از میراث فرهنگی کشور شنیده شود؟ اینها سوالاتی است که سایت صدای میراث برای دستیابی به پاسخهایش به سراغ مجتبی گهستونی رفته است تا در گفتوگویی رادیویی با او این سوالات را مطرح کند.
مجتبی گهستونی فعال میراث فرهنگی و از چهرههای شناخته شده سمنهای میراث فرهنگی در خوزستان و سطح کشور است. او در گفتوگویی مفصل با رادیو صدای میراث به آسیب شناسی شبکهها و انجمنهای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در برخورد با رویدادهای این سه حوزه پرداخته است.
گهستونی معتقد است که انجمنها و تشکلهای میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری برغم تمام تلاشهایی که داشتهاند نتوانستهاند در رسیدن به نتیجه موفق باشند.
تشکلهای میراث فرهنگی از هم گسیختهاند
او یکی از دلایل شکست انجمنها و تشکلهای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در نرسیدن به اهداف را تشتت موجود در این انجمنها و از هم گسیختگی آنها به دلیل اختلافات میان خود میداند.
او درخصوص تاثیر انجمنهای میراثفرهنگی، صنایع دستی وگردشگری در تصمیم سازی و تصمیم گیریهای کلان این سه بخش میگوید: در دو دهه اخیر البته شاهد تصمیم گیریها و تصمیم سازیهایی توسط نهادهای دولتی و غیردولتی با دعوت از تشکلها بودیم ولی دعوت از انجمنها برای تصمیم سازی چندان قابل توجه و موفقیت آمیز نبود و نمیتوان مصداقهای متعدد برای موفقیت آنها ارایه کرد.
به گفته او هم انجمنهای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هم بخشهای دولتی از همکاری با یکدیگر بازماندهاند.
مسئول کمیته رسانه شورای هماهنگی تشکلهای میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور معتقد است که دلیل این واگرایی بین بخش دولتی و انجمنها و تشکلهای میراث فرهنگی آن بود که از همان ابتدای تشکیل انجمنها و تشکلهای غیردولتی، بخش دولتی در برابر آنها مقاومت میکرد چون انجمنها را مقابل خود می دید. فعالیت تشکلهای غیردولتی از همان ابتدای شکلگیری همانند شوراهای شهر و روستا ناشناخته بود و مقاومت در برابر آنها نیز به همین دلیل صورت می گرفت. با این حال تشکلهای تصور میکردند که می توانند بازوی اجرایی یک نهاد یا سازمان باشند و باید نقش و مسئولیت خود را ایفا کنند.
او با تاکید بر این که تشکلهای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به عنوان شخصیتهای بیرونی از سازمانهای دولتی موضوعات مختلف را بهتر رصد میکنند و در موردشان می دانند و براساس همین داشتهها فعالیت میکنند.
گهستونی گفت: برخی تشکلها اما احساس کردند به دلیل توانمندی اعضایشان میتوانند در پروژههای میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری حضور داشته باشند.
اختلافات پابرجا است
او با اعلام این که در حال حاضر شبکههای میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری افزایش زیادی داشته اند گفت: متاسفانه باید گفت شبکههای میراث فرهنگی در برخی استانها ضعیف عمل کرده و نتوانستهاند نماینده خوبی برای همه تشکلها باشند و موفق نبودهاند و به همین دلیل برخی تشکلها تلاش کردند که دیگر در موضوع میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری فعالیت نکنند. او با اشاره به تاریخچه راهاندازی شبکههای میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برای ایجاد همسویی بین انجمنهای مرتبط با این حوزهها گفت: تشکیل این شبکهها کار خوبی بود که ماموریتهای مشترک برای ساماندهی حوزه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری داشتند اما متاسفانه این شبکهها در برخی استانها مانند خوزستان نتوانستند آنطور که باید وظایف خود را انجام بدهند. چون برخی انجمنها در این شبکه ها حضور نیافتند یا به دلیل مخالفت در داخل شبکه حذف میشدند.
او گفت: برخی انجمنها سعی کردند در فعالیت شبکهها مانع تراشی و از آنها انتقاد کنند و شبکههای میراث فرهنگی را از بین ببرند. ولی شبکه ملی تشکلها شکل گرفت و باز هم برخی از آن ها ترجیح دادند که در این شبکه نباشند چون تصور میکردند نمیتوانند به آرزوهای خود در این شبکهها برسند.
او دلیل عدم موفقیت شبکههای تخصصی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را در فقدان تشکیل یک پارلمان قوی و منسجم از آنها دانست و گفت: شبکهها از انجمنهای مختلف تشکیل شدند که ماهیت ملی داشتند و باید در یک پارلمان جمع می شدند و با یکدیگر گفتوگو می کردند ولی این اتفاق نیفتاد.
گهستونی تاکید کرد: هنوز هم اختلافات زیادی بین تشکلها و شبکهها در برخی استانها وجود دارد. در حالی که میشد در عین همراهی انتقاد هم وجود داشته باشد. متاسفانه شبکههای میراث فرهنگی محکوم به شکست شدند و به همین دلیل در برخی استانها شبکه میراث فرهنگی وجود ندارد یا به پایان فعالیت خود رسیدهاند. در نتیجه همین پراکنده کاری و عدم همراهی و نبود نقد سازنده است که اکنون شاهد از بین رفتن میراث فرهنگی در کشور هستیم وبه عنوان مثال می بینیم که در استان فارس در طول ۳ روز یک محور ثبت جهانی میشود ولی یک آب انبار تاریخی تخریب میشود. یا در استان دیگر که محوطه ثبت جهانی دارد آثار تاریخیاش از بین میروند.
سازمان میراث فرهنگی عاجز از سخن گفتن با تشکلها است
او گفت: سازمان میراث فرهنگی نمیتواند با ان. جی. اوها حرف بزند و یا بصورت سلیقهای با برخی از آنها وارد گفتوگو می شود. به همین دلیل برخی انجمنها فکر میکنند اگر به سمت سازمان میراث فرهنگی بروند محکوم به جیره خواری و ساخت و پاخت می شوند یا محکوم میشوند که دارند کم کاری مدیران را لاپوشانی میکنند.
او نقش اداره امور مجامع و تشکلهای سازمان میراث فرهنگی و ادارات میراث فرهنگی استانها در ایجاد همگرایی بین تشکلهای میراث فرهنگی را مهم دانست و گفت: انجمن ها و پیشکسوتان و فعالان استانی میراث فرهنگی باید دلسوزانه وارد میدان شوند و نمایندگان تشکلها را گردهم جمع کنند و گفتمان تازه ای آغاز شود. در غیر اینصورت میراث فرهنگی شهرها آسیب میبیند. بافتهای تاریخی از بین می رود و تک بناها نیز نابود و محوطههای باستانی مورد تهدید قرار میگیرند. در صورت نبود همگرایی بین تشکلهای میراث فرهنگی کشور سازمان های دولتی بدون استعلام از سازمان میراث فرهنگی دست به تخریب آثار تاریخی می زنند. حفاری غیرمجاز بوجود می آید و یک بنا که تخریب می شود مردم به امید دوستداران میراث فرهنگی و دوستداران میراث فرهنگی به امید آن دیگری دست روی دست میگذارند و روز به روز بر حجم تخریب آثار تاریخی افزوده می شود.
گفتوگوی کامل صدای میراث با مجتبی گهستونی را میتوانید در رادیو میراث بشنوید.