شنبه, ۰۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳

جعل کاشی‌کاری ایرانی با «هنر بنرکاری» در بناهای تاریخی

0 انتشار:

میلاد وندائی

باستان‌شناس/

«هنر نزد ایرانیان است و بس». شاید در روزگاری که بزرگ مرد حماسه سرای ایران این مصرع را می‌سرود، حتی در منتهی‌الیه تخیلات خود هم گمان نمی‌برد که روزگاری بیاید که نه تنها هنر نزد ایرانیان نباشد، بلکه خلاقیت و حتی تقلید کردن هم دیگر نزد ایرانیان نباشد!

احتمالاً برای بسیاری از شما رخ داده است که جدیدا سردرهایی را در اماکن باستانی، تاریخی و یا حتی عمومی دیده باشید که با رنگ و لعاب و نقش و نگار جذاب کاشی‌کاری هستند، اما کاشی‌کاری نیستند! بله، کاشی‌کاری نیستند و این آثار منحصر به فرد که همچو موریانه بسیار آرام و به دور از سر و صدا در حال نابود کردن کاشیکاری اصیل ایرانی است، هنری نیست جز «هنر بنرکاری»! هنری در دنیای پسا پست مدرن که تنها در ایران به عنوان یک هنر می‌توان آن را شناخت. در هیچ کجای هستی، چنین فضیلتی نصیب هیچ تمدنی نشده است که اصالت و سنت‌های شاخص خود را بدهد و پلاستیک و رنگ شیمیایی، آن هم از جنس اجنبی به جایش تحویل دهد و آب هم از آب تکان نخورد!

می‌توان سازمان میراث فرهنگی و شهرداری قزوین را به عنوان نمونه موردی در پرچمداری این هنر در سطح کشور مطرح کرد. به عنوان مثال «سردر ورودی وزارت امور خارجه» که دفتر نمایندگی‌اش در قزوین است؛ سردر ورودی این مکان یک ورودی زیبا با چهارستون گچ‌کاری شده و دیوار آجرکاری شده متعلق به اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی است. اما وقتی به سردر بالایی آن که معرف کاربری آن است نگاه می‌کنید، چشمتان روشن می‌شود به «هنر بنرکاری» شهرداری قزوین که از دست روزگار و آفتاب، حتی رنگ و رویی هم برای آن نمانده است و در کاتالوگ معرفی جاذبه‌های قزوین با تاکید بسیار هم بر آن مانور داده شده است!

کمی آن طرف‌تر و به فاصله نه چندان زیاد از وزارت امور خارجه، بنایی با نام «عالی قاپو» که قدمت خود را به دوره صفویه می‌رساند قرار دارد که معماری و کاشی کاری‌های بالای سردر آن چشم نوازی می‌کند، اما اگر کمی دقت کنید به یکباره می‌بینید که «هنر بنرکاری»، شمشیر را از رو برای کاشی‌کاری ایرانی بسته است و  اینجا هم خود را نمایان می‌کند که با رنگ و لعاب کاشی‌کاری، اما از جنس پلاستیک به شکل بسیار زشت و غیر تخصصی این سر ورودی تاریخی را بی‌هویت می‌کند.

اگر بخواهیم ده جاذبه تاریخی و گردشگری در قزوین انتخاب کنیم، بی‌شک یکی از این ده اثر، حسینیه امینی‌ها است که قدمت‌اش را به دوره قاجار می‌رسد. اما زمانی که می‌خواهید وارد این مجموعه شوید به شکل بسیار نامناسب و ناشیانه‌تری نسبت به دو اثر قبلی، «هنر بنرکاری» در آن نمود پیدا می‌کند و بدون چارچوب درست و به شکلی در‌هم ریخته بر بالای ورودی این بنا نصب شده که آینه‌کاری‌های هنرمندان قجری آن، زبانزد خاص و عام است را زیر سوال می‌برد! به واقع مدیران و مسئولان و کارشناسان شهر دقیقه‌ای با خود فکر کرده‌اند که اگر هنرمندانی که با عشق و علاقه طی سده‌های قبل، چنین آثار زیبایی را برای ما به یادگار گذاشتند، سر از قبر برآورند و چنین افتضاحی را، آن هم در قرن ۲۱ ببیینند، چه برداشتی از نسل حاضر مدیران خواهند داشت؟

سخن را کوتاه کنیم، در دیگر بناهای قزوین نیز «هنر بنرکاری» به شکل بسیار شاخص به چشم می‌آید و اگر نخواهیم شهرداری، و میراث‌فرهنگی این شهر را تبدیل به قربانی این تراژدی کنیم، باید گفت در بسیاری از بناهای شاخص کشور از فارس و اصفهان گرفته تا همدان و تبریز و مشهد، این هنر زشت که به واقع نمی‌توان نام هنر را بر آن نهاد، رخنه کرده است و تبدیل به یکی از مهمترین نمودهای تهاجم فرهنگی در هنر و معماری امروز ایران شده است. مسئول اصلی ترویج این میراث بی‌هویت کسی نیست جزء مسئولین دولتی به ویژه در ادارات میراث‌فرهنگی و شهرداری‌های شهرهای بزرگ که این روزها گویا قصد ندارند هیچ کاری را به طور شایسته و صحیح انجام دهند.

print

لطفا دیدگاه خود را ثبت کنید