صدای میراث: شهر باستانی ارجان در استان خوزستان و در راه تجاری – سیاسی شوش به تختجمشید یافتههایی را در اختیار باستانشناسها قرار داده است که آنها را به این نظریه رساند که ممکن است این شهر باستانی پیشینه ایلامی – هخامنشی باشد. اما باستان شناسها اکنون به یقین رسیدهاند که ارجان در نیمه پایانی دوره ساسانی بنا شده است و تا دوره اسلامی نیز پایدار ماند. ارزش های شهر باستانی ارجان در خوزستان را با دکتر «ابراهیم رایگانی»، باستانشناس و استادیار دانشگاه نیشابور دبه بحث گذاشتهایم تا مخاطبان صدای میراث با بخشی دیگر از تاریخ سرزمین ایران آشنا شوند.
آقای رایگانی کمی در مورد موقعیت جغرافیایی و تاریخی شهر ارجان برای مخاطبان صدای میراث توضیح دهید لطفا
«ارگان» یا «اَرَجان» یکی از شهرهایی است که در تاریخ و در قاموس تاریخ و باستانشناسی ایران معمولاً با بهبهان اشتباه گرفته میشود. در صورتی که چنین چیزی دور از واقعیت است . ۸ تا ۱۲ کیلومتر از بهبهان به سمت شمال و به سوی دامنههای کوه های بدیل و خاییز حرکت کنیم، در جنوب دهانه تنگه تکاب آثار بسیار وسیعی از بقایای فرهنگی از جمله بناها، قناتها و پلبندهایی در دو طرف رودخانه مارون مشاهده میکنیم که در روزگار گذشته، عنوان ارگان یا ارجان را بر خود داشته است. اَرَگان دوره ساسانی و بعدها ارجان دوره اسلامی تقریباً با یکدیگر برابر هستند. منتهی نظراتی در مورد اندک جابجاییها در زمینه شهر اسلامی نیز وجود دارد و برخی معتقدند شهر «ویه(به) از آمید کواد» عصر ساسانی با ارجان روزگار اسلامی اندک تفاوتهایی به لحاظ فاصله و موقعیت قرارگیری دارد. در مورد این که این شهر چگونه بنیانگذاری شد، نظراتی مبنی بر پیشینه ایلامی- هخامنشی وجود دارد. براساس شواهد و دادههای باستانشناسی احتمالا استقرارگاهی از دوره ایلامی و سپس هخامنشی بر سر راه سیاسی – تجاری شوش به تختجمشید در این منطقه وجود داشته است. لیکن شهری که به نام ارجان معروف است مربوط به نیمه پایانی عصر ساسانی و از دوره قباد اول در نظر گرفته میشود. ظاهراً این شهر پس از فتوحات قباد اول در مناطق آمیدا و میافارقین (شمال بینالنهرین) و انتقال بالغ بر ۸۰ هزار اسیر رومی بنا شد. مورخین و جغرافیانگاران سدههای نخستین تا میانه اسلامی این موضوع را به کرات در نوشتههای خویش ذکر نمودند. محل بنیانگذاری شهر در مرز میان فارس و خوزستان بود. بنابراین بنای شهر ارجان از روزگار ساسانی و در عهد قباد قابل تصور است. هرچند نباید پیشینه ایلامی و سرانجام هخامنشی آن را باتوجه به کشف گور یک شاهزاده ایلامی در این منطقه از نظر دور بداریم. هرتسفلد نیز مدعی شده است روی برخی از مهرهای به دست آمده عصر ساسانی عناوینی چون ا.ر.گ.ا.ن یا ا.رگ.ا را ملاحظه کرده است؛ یا سکههایی که تحت عنوان ضرابخانه «ویه (به) ار آمید کواد» ضرب شدهاند به گونهای این بنیانگذاری را تایید میکنند.
بنابراین ارجان و بهبهان دو مکان جغرافیایی متفاوت هستند. آیا گنجینه ارجان متعلق به محدوده شهر ارجان است؟
بله! جزو همین محوطه هست. نه خود شهر، در واقع در محدوده محوطه اَرَجان هست نه در شهر ارجان. یعنی آن شهر ساسانی –اسلامی مدنظر ما که دارای برج و بارو و یا دیوارهایی بوده که شهر را از محیط پیرامون سوا میکرده است. این گنجینه در نزدیکی شهر ارجان بدست آمده و میدانیم که محوطه بالغ بر ۵۰۰ هکتار مساحت دارد و اینها به لحاظ دورهبندی تاریخی و گاهنگاری با یکدیگر متفاوت هستند. گنجینه کشف شده متعلق به دوره ایلامی و آغاز هخامنشی بود؛ حال آن که بقایای تاسیسات شهری برجای مانده از دوره ساسانی- اسلامی است. باید دانست که شهر بهبهان در انتهای ویرانی ارجان به آرامی از یک استقرار نسبتا کماهمیت به شهری بزرگ تبدیل شد و تقریباً اغلب ساکنان غیرمتمول ارجان به این شهر مهاجرت کردند. اسناد تاریخی نیز از مهاجرت متمولین و تجار به شهرهای دیگر و حتی کشورهای دیگر خبر میدهند.
بعضی وقتها می گوییم شهر ارجان و گاهی اوقات ایالت ارجان فرق این دو با هم چیست؟
نباید از اصطلاح ایالت برای نامیدن یک بخش اداری- سیاسی روزگار باستان و سدههای اسلامی استفاده کنیم. بلکه کوره یا خوره، بهترین واژه برای نامیدن این واحد جغرافیای اداری- سیاسی است. کوره یا خوره اصطلاح اوستایی – پهلوی هست که به شهر و اضافات آن اطلاق میشد و برای شکوه شهر در نظر گرفته میشد که همان بحث فرّه هست. بحث خوره در ادبیات اوستایی- پهلوی. منتهی وقتی که قباد اول ساسانی اسرای رومی را در این منطقه اسکان داد و ساز و کار کشاورزی را مهیا نمود، به کمک این اسرا و با توجه به موقعیتهای مناسب طبیعی از جمله زمینهای حاصلخیز و رودخانههای پرآب دایمی، برای رونق اقتصادی این منطقه تازه اشغال شده، توسط اسرای رومی بخشهایی از دیگر کورههای اطراف از جمله اصفهان، رامهرمز، اردشیر خوره و اهواز را گرفت و به شهر «ویه از آمید کواد» اضافه کرد. از این پس علاوه بر شهر ارگان ما با واحد جغرافیایی اداری جدیدی به نام کوره ارگان (ویه از آمید کواد) روبرو هستیم. این دقیقا مانند این است که گفته شود استان خوزستان چندین شهرستان دارد؛ کوره ارجان یکی از کورههای پنجگانه فارس بود که در کنار استخر، اردشیرخوره، شاپورخواست و دارابگرد بخشهای مختلف استان ساسانی-اسلامی فارس را تشکیل میدادند. شهر ارگان یا ارجان با کوره مترتب و وابسته آن متفاوت هست. کوره ارجان بالغ بر پانزده هزار کیلومتر مربع وسعت دارد، حال آن که شهر ارگان یا ارجان چیزی بیش از ۵۰۰ هکتار مساحت دارد. بنابراین تمایز میان آنها باید برای خواص و عوام روشن باشد. از جمله دلایل این خلط نوشتههای جغرافیانگاران و بعضا مورخان دوران اسلامی است که از گزارشهای حکومتی استفاده میکردند؛ ولی به منطقه مسافرت نکردهاند. این اختلافات در مورد محصولات کشاورزی از جمله میوههای سردسیر چون گردو و یا موجودیت برف در شهر ارگان یا ارجان یاد نمودهاند که با توجه به موقعیت و بایستههای اقلیمی شهر ارجان این دو پدیده یکی گردو و دیگری برف قابل پذیرش نیست. بلکه بخشهای شمالی کوره و نه شهر ارگان یا ارجان چنین ظرفیتهایی داشتند. بنابراین باید دقت داشت که ارگان یا ارجان کرسی و مرکز کوره ارجان به شمار میرفته است.
درباره اهمیت نظامی و اقتصادی شهر و اینکه اصلا چه اهمیتی داشته و اینکه شهر ارجان دارالضرب داشته است یا خیر نیز اطلاعاتی وجود دارد؟
مسلماً شهر اهمیت نظامی و سیاسی داشته است. ما براساس سکههای باقیمانده میدانیم که دستکم از دوره ساسانی در شهر ارجان ضرابخانهای فعال بوده است و سکههایی از پادشاهان قدرتمندی چون خسرو اول و دوم، هرمز پنجم و … در آنجا ضرب میشد. پس از فروپاشی ساسانیان و در سالهای پس از رکود حاصل از حملات مسلمانان به ساختار سیاسی –اقتصادی ساسانیان، سکههایی موسوم به عرب-ساسانی در اقصی نقاط ایران ضرب میشد که ارجان از جمله آنها است. در دوران عباسی نیز سکههایی ضرب ارجان بوده است. لیکن ارجان بیشترین اهمیت سیاسی – اقتصادی خویش را در زمان حاکمیت سلاطین آلبویه کسب کرد. عضدالدوله حاکم بویه عنوان کرده است که عراق را برای نامش و ارجان را برای درآمدش میخواهم. ضرابخانه ارجان در عهد آلبویه فعالترین ضرابخانه عصر خود بود. وجود پایگاههای مهم نظامی فرقه اسماعیلیان در کشاکش آلبویه تا سلجوقی و قرار دادن کانون جنگ در شهر و دیههای اطراف نیز اگرچه موجب افول قدرت اقتصادی شهر شد، لیکن حاکی از استراتژیک بودن مناطق وابسته به این کوره بود. پلهای موجود در منطقه ارجان به خصوص پلهای دوگانه به خوبی این اهمیت نظامی، سیاسی و اقتصادی را یادآوری میکند که به ترتیب برای عبور لشکریان، سفرا و نمایندگان سیاسی و همچنین کاروانهای تجاری قابل تصور است.
آیا در شهر ارجان شخصیتها و مشاهیری در علوم مختلف حضور داشتند؟
مشاهیر ارجان در رشته های مختلف از جمله شعر، عرفان، گیاهشناسی، طبابت و همچنین علوم اسلامی چون حدیث و کلام قابل ذکرند که از جمله آنها «ابنالندیم ماهان ارگانی» مؤلف «الفهرست»، «فرامرز بن خداداد» کاتب ارجانی و همچنین «ابن خلکان» از جمله این مشاهیر هستند که در کتب مرتبط میتوان افراد بسیاری را در این زمینه مورد شناسایی قرار داد.
علت ویرانی شهر ارجان در سدههای پایانی حیات شهر چه بود؟
بنده در یک مقاله تلاش کردم عوامل متعدد ویرانی شهر را که به دو دسته طبیعی و انسانی تقسیم میشوند واکاوی و تحلیل کنم. عوامل طبیعی ویرانی ارجان زلزله و خشکسالی بود. عوامل انسانی نیز شامل جنگ و خونریزی مداوم میان مدعیان حکمرانی که از دوره آلبویه شروع شد و با بالا گرفتن اختلافات فرقهای میان اسماعیلیه و سلجوقیان تشدید شد، روند تخریب ارجان را تسریع کرد. این نبردها موجب از بین بردن نیروهای انسانی فعال و مولد شهر و روستاهای اطراف ارجان و همچنین تخریب زیرساختهای اقتصادی و اداری از جمله پلها، مزارع و محصولات کشاورزی بود که به نوبه خود موجب شکلگیری موجی از ناامیدی در میان ساکنان میشد. در نتیجه این اتفاقات برای ساکنان شهر فرار بر قرار ارجحیت داشت و تنها راه ممکن بود. مورد بعد، تحولات سیاسی و تقسیمبندیهای اداری بود که بنادر جنوبی از جمله سینیز، ماهروبان و جنابه (گناوه) از جغرافیای اداری ارجان حذف شد. در رفورم ناحیهای دیگر، بخشهای شمالی ارجان به شدت کاهش یافت و این کاهش رستاقها موجب کاهش درآمد و کاهش درآمد منجر به مهاجرت اهالی شد. در واپسین سالهای حیات ارجان، عنوان کوهگیلویه بر ماترک آن آخرین تیر خلاص بر پیکر بیرمق این کوره و شهر کهن بود. امروزه نیز جز یاد و خاطرهای از این نام هیچ چیز برجای نمانده است.
آقای رایگانی وضعیت تخریبها در محوطه باستانی ارجان و اصلا تعیین عرصه و حریم ارجان خصوصا در یک دهه اخیر چگونه است.اصلا این محوطه تعیین عرصه و حریم شده است؟
محوطه ارجان توسط همکاران باستانشناس همچون آقای دکتر کامیار عبدی و آقای احمد آزادی در قالب دو تیم مجزا مورد بررسی باستانشناسی قرار گرفت. تیم اول ارجان و محیط اطراف آن را بررسی و تیم دوم تعیین حریم را به سرانجام رساند. از این نظر کار سترگ و شایستهای توسط این دو تیم به سرانجام رسید که شایسته تقدیر و قدردانی است. لیکن شوربختانه زیادهخواهیهای شرکتهای خصوصی و دولتی طی سالهای اخیر منجر به ویرانی بیش از پیش و مضطرب نمودن لایههای باستانی در محوطه و شهر باستانی ارجان شد. شرکت سیمان بهبهان بر بخش اعظمی از زمینهای عرصه و نه حریم این محوطه دستاندازی و عرصه این محوطه باستانی و آثار آنرا خواسته یا ناخواسته تخریب کرد. علاوه بر این تعرض محیطی بر مسیر کانالها که جهت آب شرب و کشاورزی شهر از دهانه تنگ تکاب و همچنین دهانههای پلبند ارجان تا خود شهر ارجان کشیده میشدند، موجبات آلودگی محیطی بوسیله دود ناشی از فعالیت کارخانجات را نیز فراهم آورده است. روند رو به رشد کشاورزی در دشت اطراف شهر نیز مزید بر علت شد و خیش کشاورزان زخمهای بیشماری بر پیکر عناصر معماری و فرهنگی ارجان وارد آورد که باید متولیان امر فکری اساسی در این زمینه کنند.
صحبتهای زیادی در مورد وجود قلاع اسماعیلیه در شهر ارجان میشود. آیا این موضوع صحت دارد و اصلا قلعهای از اسماعیلیه در طول تاریخ در این شهر احداث شده است؟
اصطخری جغرافیانگار سده چهارم هجری از بیش از پنج هزار قلعه در استان فارس یاد کرده است که برخی از این قلاع از روزگار پیش از اسلام و برخی دیگر مربوط به حیات اسلامی این استان هستند. فارغ از صحت و سقم این نظر باید بگویم که ارگان یا ارجان از جمله محیطهای وابسته به فارس بود که از این قلاع هم نفع برده است و هم بیشتر زیان دیده است. در اطراف ارجان قلاع فراوانی از روزگار حاکمیت ساسانیان و همچنین دوران اسلامی موجود است که مورخان و جغرافیانگاران سدههای نخست و میانی دوره اسلامی در مورد آنها شرح تمام دادهاند. مهمترین قلعه همان قلعه جص (گچ) هست که بنا به نوشته متون اسلامی عدهای از روحانیون زرتشتی در آن به ثبت و ضبط مواریث زرتشتی همت گماشتند و در دوران اسلامی نیز به کار خویش ادامه میدادند. قلاع فرقه اسماعیلیه نیز از جمله مهمترین قلاع اطراف ارجان بود. از جمله آنها قلعه دژکوه، قلعه نادر (کلات النظیر) و همچنین برخی دیگر از قلاع متفرقه مانند قلاع فرامرز بن هداب و یا قلاع گل و گلاب قابل ذکر هستند که امروزه آثاری از آنها برجای مانده و پژوهشگری جوان و پرتلاش به نام آقای سپیدنامه در حال مستندسازی این قلاع در قالب رساله دکتری خویش است.
دکتر رایگانی سپاس که برای این گفتوگو وقتا گذاشتید اگر موضوع دیگری در مورد شهر ارجان وجود دارد که می خواهید بیان کنید میشنویم
من بسیار از شما و دستاندرکاران سایت صدای میراث سپاسگزارم که پیگیر حفاظت از یادگارهای فرهنگی و کهن هستید. ارجان محوطه بسیار مهمی در روند مباحث منطقهای و فرامنطقهای است. ارجان میتواند به عنوان یک پازل برای شناخت چرخه فرهنگی ایران عصر ساسانی و انتقال به روزگار اسلامی ایفای نقش کند. ما نیاز به حداقل ۴ تا ۵ حفاری گسترده در شهر ارجان داریم تا بتوانیم سبک شهرسازی و معماری روزگار انتقالی ساسانی به اسلامی را شناسایی کنیم. حتی اینگونه شهرسازی را با دیگر نمونههای باقیمانده از جمله بیشاپور و یا دره شهر ایلام مقایسه کنیم. با خواناسازی بناهای اصلی و عمومی شهر جایگاه تصمیم سازی در برنامهریزیهای کلان را میتوان درک کرد. حتی میتوان با مرمتهای اصولی و اساسی در بناهای اصلی از این محوطه و شهر مهم به رونق گردشگری تاریخی کمک فراوان نمود.
Discussion۲ دیدگاه
با سلام و سپاس ویژه از شما. من یک بهبهانی هستم و بسیار علاقمند به تاریخ و فرهنگ این شهر. متاسفانه اداره میراث فرهنگی در بهبهان بسیار اداره ضعیفی است و نه پول کافی دارد و نه کارشناسان خبره. همچنین انجمن های مردم نهاد قوی برای حفاظت از میراث تاریخی وجود ندارند. برای ایجاد تحول در باستان شناسی ارجان نیاز است که طی چند سال برنامه ریزی و هزینه هدفمند شود و برخی زمین ها نیز خریداری شوند. وگرنه اوضاع به همین منوال خواهد بود
درود بر شما مخاطب گرامی
موضوعات مهمی را در خصوص محوطه تاریخی ارجان مطرح کردید. امیدواریم شاهد نگاه ویژهای به حفاظت و معرفی شهر تاریخی ارجان باشیم.
سپاس
صدای میراث