پنج شنبه, ۰۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳

همدان، کهن شهر مدرن/ میلاد وندائی، باستان‌شناس

0 انتشار:

میلاد وندائی

در سال های نخست، از چهاردهمین سده خورشیدی که نظام سنتی قجرها سقوط کرد، دولتی توانست قدرت را به دست بگیرد که ادعای تبدیل کردن ایران سنتی، به ایران مدرن را داشت؛ بر همین اساس شهر همدان که یکی از پایگاه های مهم دوران مشروطه در غرب بود و پهلوی اول پیش از به قدرت رسیدن در این شهر حضور داشت، مورد توجه شاه جدید قرار گرفت و دستور به تغییرات شهرنشینی در این کهن شهر مادها را داد.

رضاشاه، «کارل فریش» معمار شهرساز آلمانی را فراخواند تا نخستین طراحی شهری جدید در کشور را برای همدان آماده کند؛  او نقشه جدید شهر را در سال ۱۳۰۷ طراحی، و تا سال ۱۳۱۲ آن را به اجرا درآورد. نقشه شهر مدرن همدان، با الهام گرفتن از سبک شناسی شهرسازی سنتی ساسانیان یعنی مدور بود، وطراح در جزئیات فنی و فلسفی از سبک باروک سده های ۱۹ و ۲۰ اروپا بهره برد.

اما همدان قرن بیستم را می توان نخستین نمود از پیروزی و اجرای تفکرات کاپیتالیسم(سرمایه داری) در معماری و شهرسازی ایران دانست که پهلوی اول با کمک روشنفکران آن دوره چون: فروغی و تقی زاده و قوام و غیره، و همراه با اصلاحات فرهنگی و اجتماعی شروع به اجرای آن کرده بود. فریش با حکم رضاشاه، همانند حکمی که «ناپلئون سوم» به «بارون هاوسمن» در سال های ۱۸۴۰٫م به بعد برای بازسازی پاریس داده بود، شروع به کار کرد تا همدان را مطابق برنامه‌ریزی معین شده، در راستای مدرنیزاسیون شهری بسازد.

او نخست، بخش هایی از بافت کهن شهر را تخریب و سپس بازسازی کرد و تلاش کرد تا کهن شهر هگمتانه را از شهری با شکل و لعاب قرون وسطایی به شهری مدرن در قرن بیستم، با حفظ سنت های شهرسازی ایرانی تبدیل کند، کاری که اگر اکنون انجام می شد، بی شک همدان، همانند بسیاری از شهرهای بی نظم پیرامون خود بدون هویت و تنها با ساختمان های سر به فلک کشیده شناخته می‌شد. با وجود آن که اصطلاحات جدید توسعه و مدرنیته در این دوره هنوز در ایران باب نشده بود، از نظر کالبدی طراح شهرهمدان توانست تغییراتی در توسعه پایدار شهری به وجود بیاورد که در کاربری زمین و سطوح و تراکم جمعیت، جهت رفع نیازهای ساکنان شهر در زمینه مسکن و نظم در حمل و نقل، و فرهنگ سازی در اصول شهرنشینی کارآمد باشد؛ آن هم در برهه‌ای از تاریخ ایران که خیل عظیم مهاجرت روستایی به شهر آغاز شده بود؛ از این نظر نیز شهرسازی مدرن همدان، هم توانست ثبات و تمرکزی جغرافیایی از نظر اقتصاد به وجود بیاورد وآن را منسجم کند، البته در کنار بهره برداری از سیستم سنتی و کاروانسراها، و هم همبستگی اجتماعی را با بهره بردن از سنت و ادغام آن با نشانه‌های شهرنشینی مدرن به وجود آورد.

این تغییرات در حالی در ایران و شهر همدان رخ می داد که ظهور مکتب مدرنیسم یا کارکردگرایی در نیمه اول قرن بیستم، اروپا را در نوردیده بود و با گذار از جنگ جهانی دوم، رشد عمودی در شهرها را تشویق می‌کرد، با روی کار آمدن دومین شاه پهلوی و از سال های ۱۳۲۰ به بعد، هر چند ایران هنوز درگیری های اقتصادی و سیاسی فراوان داشت و تا سقوط مصدق در سال ۱۳۳۲، بیست دولت متفاوت روی کار آمد، اما روند رشد شهرنشینی در این دوره ادامه داشت و آمار  ۲۸ درصدی جمعیت شهرنشین در سال ۱۳۰۰، به حدود ۳۵ درصد در سال ۱۳۴۰ رسیده بود؛ در این زمان، در ایران قرن بیستم همدان نخستین و تنها شهری بود که دارای شهرسازی مدرن بود و شهرهایی چون اصفهان، شیراز، تبریز و حتی تهران هیچگونه نقشه از پیش طراحی شده نداشتند و گسترش بافت فیزیکی آنها در حقیقت ادامه وصله کاری‌های دوره صفوی بود و رشد خود را متناسب با افزایش جمعیت و به شکلی بی نظم تجربه می‌کردند، همین موضوع نکته‌ای مهم بود که توانست عامل تمایز شهر امروز همدان با دیگر ابرشهرها شود.

با انجام اصلاحات شهرسازی توسط پهلوی اول، سیمای شهر بر هم خورد و طراح شهر با بهره بردن از سبک معماری باروک، فلسفه و هویتی جدید به شهر بخشید که تا به امروز نیز قابل درک است. او شهر را به سبک شهرهای باستانی ایران، چون «دارابگرد» و «فیروزآباد» مدور ساخت، در حالی که در مرکز آن میدان اصلی شهر قرار گرفت و شش خیابان اصلی در شعاع آن به وجود آورد تا نقش شریان های اصلی را در سیستم شهری ایفا کند. احداث این خیابان ها، باعث تخریب بخشی از بافت سنتی و فرتوت شهر شد که برای قدم نهادن در دنیای مدرن این کمترین بهایی بود که می‌شد پرداخت.

تعبیه فضایی کلی در مرکز همانند میدان شهر و منظم کردن سایر فضاها به سمت آن که همراه با طراحی فراخ و در مقیاس بزرگ و شکوهمند و ابهت انگیزاست و از ویژگی های معماری ایران دوره ساسانی نیز هست، از شاخصه های سبک باروک است که کارل فریش با اجرای آن توانست، نظر روشنفکران جامعه را که تلاش می‌کردند ایران در تمامی وجهه‌های زندگی مردمش، از دوران سنتی به مدرن پوست بیاندازد را جلب کند؛ تفکراتی که نشانگر بسط نوعی جهان بینی مخصوص است که در معماری، خود را قدرتی نو نشان می‌دهد، قدرتی که فضاهای مختلف را با هم در می‌آمیزد و وحدتی شگفت‌انگیز از ترکیب اجزایی متفاوت به وجود می‌آورد و هنجارهای کهن را با مدرن در می‌آمیزد.

معمار شهر همدان با مایه گرفتن از انسان گرایی، بساط‌شیوه گری منیویسم(تکلف‌گرایی) را برچید و در رویارویی با ضوابط کلاسیک، حق اولویت را از عقل گرفت و در این تلاش از تاریخ معماری ایران و هنر مدرن کمک گرفت تا شهر همدان را بر اساس احساسات بنا کند؛ احساساتی که حتی امروزه نیز با قدم نهادن در میدان مرکزی آن می‌توان آن را درک کرد.

شهرسازی جدید همدان توانست پلی باشد بین سنت و مدرنیسم که در ایران از دوره مشروطه آغاز شده بود. به وجود آمدن این فضا توانست تفکراتی نو را در قرن جدید به وجود آورد و روند شکل‌گیری شهرنشینی را در این کهن پایتخت ایران تسریع بخشد. اما رشد بی رویه شهر، به ویژه در حاشیه و حلبی‌نشین‌ها، فلسفه شهرنشینی را طی نیم قرن گذشته دستخوش تغییر کرده است. در حالی که در دهه‌های آخر قرن بیستم، با به وجود آمدن مکتب پست مدرنیسم و مطرح کردن دیدگاه‌های توسعه پایدار، نوع مدنیت و شهرنشینی دستخوش تغییر قرار گرفت. شوربختانه اما همدان، همانند دیگر کلان شهرهای ایران، هنوز در پس تفکرات ناشی از مدرنیسم باقی مانده است!

print

لطفا دیدگاه خود را ثبت کنید