روزنامهنگار/
صدای میراث: بیش از یک دهه از آغاز به طراحی برند گردشگری ایران میگذرد و سرانجام برند گردشگری ایران که قرار است جهانیان را ترغیب به سفر به ایران کند همراه با یک شعار عصر دیروز در افتتاحیه نمایشگاه بینالمللی گردشگری و صنایعدستی ایران توسط علیاصغر مونسان وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی رونمایی شد.
اما برند گردشگری ایران چیست و چگونه قادر به ایجاد جاذبه بین گردشگران خارجی برای سفر به ایران است؟ اصلا شعار گردشگری ایران چیست و آیا می تواند در بازارهای هدف گردشگری ایران آنچنان قوی بدرخشد که جذب گردشگران خارجی به ایران را شتاب دهد؟
حتما داستان سیمرغ عطار را شنیدهاید و آنرا در کتابهای درسی مدارس خواندهاید. درست است، پس از یکسال به ادعای معاونت گردشگری کشور، تلاش و مطالعه و صرف وقت و مصاحبه و نظرسنجی و … سیمرغ عطار نیشابوری برند گردشگری ایران شده است. اما آن سیمرغ عطار کجا و سیمرغ وزیر میراثفرهنگی، معاون گردشگری و معاون صنایعدستی کشور برای طراحی مهمترین شعار و برند جذب گردشگر به ایران کجا؟
از آن سیمرغ عطار که سفر مرغان را با سختی و مشقت به تصویر کشیده است و در آخر نیز همان سی مرغ رسیده به جایگاه سیمرغ افسانهای دانستند که سیمرغ خودشان هستند و سیمرغی در کار نیست که بگذریم به سیمرغ گردشگری ایران میرسیم. برندی که پس از یک دهه تلاش و مطالعه و دست به دست شدن بین روسای سازمان میراث فرهنگی و معاونان گردشگری و فعالان بخش خصوصی ظرف یکسال در دوران وزارت میراثفرهنگی علیاصغر مونسان و معاونت گردشگری ولی تیموری با سفارش ساخت پویا محمودیان معاون صنایعدستی، ساخته و پرداخته و نهایی شد. سیمرغی که ساخت آن به گفته معاون صنایعدستی ۵ روز شبانهروز زمان برده است و کار دست است و دهها شعارد یگر که امید است، عمر اعتبار جهانی آن کمتر از ۵ روز نباشد.
قرارداد پیشنهادی ساخت برند و شعار گردشگری ایران دیماه سال ۹۷ در اختیار صدای میراث قرار داده شد. براساس آن قرارداد پیشنهادی که قرار بود با یکی از راهنمایان تور بسته شود، ۲ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان برای «تدوین استراتژی، طراحی و ایجاد ساختار مدیریت برند گردشگری ایران» ظرف یکسال اختصاص مییافت. همانزمان صدای میراث براساس رسالت اطلاعرسانی خود در مطلبی با عنوان سایه رانت بر سر معاونت گردشگری موضوع قراردادهای پیشنهادی در معاونت گردشگری را بررسی کرد که البته به مذاق معاون گردشگری و همکاران او خوش نیامد.
حالا اما درست بعد از یکسال، برند گردشگری ایران رونمایی شده است. شعار گردشگری ایران هم نهایی شد و علیاصغر مونسان در افتتاح نمایشگاه بین المللی گردشگری از تندیس سیمرغ به عنوان برند گردشگری ایران رونمایی کرد.
شعار « ایران باشکوه» نیز به عنوان شعار نهایی ایران در تبلیغات گردشگری در بازارهای خارجی انتخاب شده است. اما آیا این دو برند و شعار توان جذب گردشگر به ایران و حتی ایجاد رغبت در میان گردشگران خارجی برای سفر به ایران را دارند؟ آیا برند گردشگری ایران که نشان سیمرغ است و طراحی آن به گونهای است که حتی برای انتشار در بروشورها و سربرگها و لیوان و کلاه و… با مشکل مواجه خواهد شد، در ذهن مخاطبان خارجی مفهوم و معنایی برای سفر به ایران دارد؟
از وزیر میراثفرهنگی، بویژه معاون گردشگری کشور و حتی تیمی که هزینهای گزاف برای طراحی برند گردشگری ایران به عنوان آبروی گردشگری کشور در سطح جهان دریافت کرده است باید پرسید چگونه به این نتیجه رسیدهاند که گردشگران جهان حتی در بازارهای هدف ایران با «سیمرغ» آشنایی دارند؟ باید از وزیر میراثفرهنگی، معاون گردشگری او و تیم طراح برند و شعار گردشگری ایران پرسید که اصلا در طراحی وو نهایی کردن شعار گردشگری ایران با عنوان «ایران باشکوه» متوجه نشدهاند که این شعار چه معنایی در ذهن مخاطب دارد؟
معاون گردشگری کشور در نشست خبری نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران خطاب به یکی از خبرنگاران که از او پرسش داشت گفته بود: « به قول مهران مدیری، این که گفتی یعنی چه؟» اکنون در ماجرای برند و شعار گردشگری باید همین سوال را از ولی تیموری داشت که «به قول فعالان صنعت گردشگری، برند سیمرغ و شعار ایران باشکوه در ذهن گردشگر خارجی یعنی چه؟»
برندسازی امری بسیار تخصصی است و اینگونه نیست که هر شعار و هر سیمایی که به ذهن رسید برند و شعار گردشگری کشور شود. شعار گردشگری یعنی آن که بازارهای هدف گردشگری، بلافاصله پس از شنیدن ترغیب به سفر به مقصد شوند. برند گردشگری یعنی ماهیتی واقعی از آنچه یک گردشگر در یک مقصد گردشگری میتواند مشاهده و تجربه کند. اکنون باید از وزیر میراثفرهنگی و معاون گردشگری او پرسید، آیاشعار ناقص «ایران باشکوه» قادر به جذب گردشگران خارجی حتی از کشورهای مسلمان و عرب حاشیه خلیج فارس خواهد بود؟ «ایران باشکوه» یعنی چه؟ این موضوع پرسش بسیاری از فعالان گردشگری از وزارت میراثفرهنگی است که خب ایران باشکوه یعنی چه؟ ایران باشکوه را باید دید؟ ایران باشکوه را باید گاز زد؟ ایران باشکوه را باید خورد؟ ایران باشکوه را… این ها سوالاتی است که تنها در مورد شعار ناقص گردشگری ایران وجود دارد.
دوم این که این شعار به همراه درج تصویر سیمرغ فیروزهای در تصاویر و سیمرغ نقرهای در تندیس برند گردشگری ایران در ذهن گردشگران خارجی چه مفهومی از ایران را ایجاد میکند؟ اصلا مفهومی از ایران در این دو شعار برای گردشگران خارجی وجود دارد که آن ها را ترغیب به سفر به کشورمان کند؟
بهتر بود وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و معاون گردشگری او پیش از آن که فریب آمارها از مطالعات برند گردشگری را می خوردند یکبار به لوگوی گردشگری ترکیه، مالزی، تایلند و کره جنوبی نگاه میکردند تا احساس ایجاد شده در خود را درخصوص برندی که آنها برای گردشگری خود ساختهاند لمس کنند.
آیا سیمرغی که برگرفته از داستان عطار نیشابوری است، توان جذب گردشگر به ایران دارد؟ اصلا شعاری که برای ترویج سفر به ایران قرار است در جهان مخابره شود چه اندازه در جذب گردشگران به ایران کمک خواهد کرد؟ سیمرغ و شعار «ایران باشکوه» حتی اگر کنار یکدیگر نیز قرار بگیرند، هیچ ذهنیتی از ایران که با برخورداری از اقوام مختلف و فرهنگها و آداب و رسوم متنوع و حتی نشانهای هنری در معماری و کاشی و فرش و… حرف زیادی برای گفتن در جهان گردشگری دارد، ایجاد نمیکند.
ایران را به آن بز باستانی که نشانی از شهر سوخته و یکی از کهنترین نشانهای تاریخی ایران است در جهان بیرون بیشتر میشناسند تا سیمرغ عطار نیشابوری، پس صرف رونمایی از سیمرغ به عنوان برند گردشگری کشور بدون فرهنگسازی چندین ماهه و به بحث گذاشتن موضوع برند گردشگری ایران با فعالان بخش خصوصی و متخصصان و اساتید برندسازی معتبر و کاربلد، نمیتواند نشان از موفقیت پرندهای داشته باشد که هیچ ذهنیتی از آن در گردشگران جهان در رابطه با ایران وجود ندارد.
همین دیروز در نمایشگاه بینالمللی گردشگری ایران تازه همگان متوجه شدند برند گردشگری ایران سیمرغ است، این رونمایی در سکوت، نه نشانه غافلگیری که نشان از کارنابلدی تیمی دارد که طراحی برند گردشگری ایران را از یکسال قبل آغاز کردند و بدون زمینه سازی و مطرح کردن برند گردشگری ایران در فضای عمومی و جامعه تخصصی، یک شبه سیمرغ عطار را از درون کتابهای درسی بیرون کشیدند و تبدیل به مهمترین برند شناساندن ایران در بازارهای گردشگری جهان کردند.
ناظران گردشگری که در امر تبلیغات گردشگری نیز دستی بر آتش دارند، معتقدند هم برند گردشگری ایران و هم شعار «ایران باشکوه» برای طرح در جامعه جهانی گردشگری بسیار ضعیف است و نمیتواند ذهنیتی قوی و کششی قویتر برای گردشگران جهخان ایجاد کنند تا آن ها در نگاه نخست به برند گردشگری ایران و شنیدن چندباره شعار «ایران باشکوه» ترغیب به سفر به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری فرهنگی جهان شوند.
Discussion۲ دیدگاه
تمثال یک سیمرغ لاغر نحیف و مریض حال را به عنوان برند گردشگری ایران دیدیم …. میماند بودجهای که برای آن مصوب شده و عدهای از دوستان دورش بودهاند و از آن منتفع شدهاند. اگر منظور سیمرغ بود، حداقل از نماد جشنواره فیلم فجر استفاده میکردید. آن که قشنگتر بود.
چه قدر سیمرغش خستس