صدای میراث: فروردینماه امسال علی اصغر مونسان رییس سازمان میراثفرهنگی با اتکاء به آمارهای ارسال شده از معاونت صنایع دستی به او از ثبت صادرات ۲۵۰ میلیون دلار صنایعدستی در سال ۹۵ خبر داد.
او گفت که این آمار در سال ۹۶ بالاتر رفته و در ۱۰ ماه نخست آن سال ۶۴ درصد نسبت به ده ماهه سال ۹۵ رشد داشت.
او آمار دیگری نیز از صادرات چمدانی صنایع دستی داد. مونسان گفت: اگر به ازای هر گردشگر خارجی خرید ۵۰ دلار خرید سوغات صنایعدستی در نظر بگیریم، حدود ۲۵۰ میلیون دلار نیز صادرات چمدانی صنایعدستی داریم.
مونسان گفته بود که سال ۹۶ بیش از ۵۵۰ میلیون دلار صادرات رسمی و چمدانی صنایعدستی از کشور انجام شده و معتقدیم این میزان تا ۲ میلیارد دلار، یعنی ۱میلیارد دلار صادرات رسمی از مرزها و همین میزان، صادرات چمدانی قابل افزایش است.
رییس سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همچنین با ارایه آمار دیگری گفت: سال ۹۶ به میزان ۶۰ تا ۷۰ هزار میلیارد ریال فروش داخلی تولیدات صنایعدستی نیز ثبت شده است.
آمارهایی که واقعی نیستند
آمارسازی بلای جان برنامهریزی در کشور است. به ویژه آنجا که موضوع تولید و اشتغال و صادرات در میان است، ساختن آمارهای غیرواقعی و انتشار عمومی آنها در جامعه لطمه زیادی به برنامهریزی در امر تولید، محاسبه میزان اشتغال و احتساب حجم ارز وارد شده به کشور وارد میکند.
آمارهای اشتباه حتی به نظام برنامهریزی کشور نیز لطمه میزند و تصمیمگیریها در سطح کلان را دچار اختلال همراه با بالا رفتن ریسک تصمیمگیری میکند.
پیگیریهای صدای میراث مشخص میکند که آمارهای تهیه شده از صادرات چمدانی صنایعدستی و حتی حجم صادرات هنرهای سنتی ایرانی چندان قابل اتکاء نیست و متولیان صنایعدستی در بخش دولتی و حتی رییس سازمان میراثفرهنگی باید خویشتنداری بیشتری در اعلام آمارهای هیجانی داشته باشند.
سازمان توسعه و تجارت در اعلام آمار ششماه صادرات فرش و صنایع دستی نیز اعلام کرده است که ۷ هزار تن فرش و صنایعدستی به ارزش ۱۶۳ میلیون دلار در ششماه اول سالجاری صادر شده است که این میزان نسبت به سال قبل ۶ درصد کاهش داشت.
آمار گمرک جمهوری اسلامی در تفکیک صادرات صنایع دستی ضمن برشمردن کالاهای صنایعدستی و نام بردن از آنها بخش دیگری در صادرات صنایعدستی در نظر گرفته است که از آن با عنوان «سایر موارد» نام برده است. فعالان صنایعدستی به صدای میراث گفتهاند که رییس سازمان میراثفرهنگی باید فکری به حال «سایر موارد» کند و به حذف این مورد از جدول صادرات صنایع دستی اقدام کند.
آنها میگویند: بند سایر موارد راه را برای صادرات کالاهای غیر صنایعدستی همچون فرش ماشینی یا هر کالای دیگری که تولید صنایع دستی کشور نیست هموار کند و آمار این بخش در صادرات صنایعدستی محاسبه شود. ضمن آن که تولیدکنندگان این کالاها میتوانند بابت صدور آنها مشوقهای داخلی بگیرند و از پرداخت حق گمرکی نیز معاف شوند. در حالی که تولیدات آنها صنایعدستی نیست.
تولیدکنندگان و فعالان صنایعدستی بند «سایر موارد» را عامل اصلی اعلام آمارهای غلط در بخش صادرات صنایع دستی اعلام می کنند و میگویند: تمام آمارهای فیک اعلام شده در بخش صنایعدستی به دلیل وجود بند «سایر موارد» در گمرک است.
به گفته آنها آمار حجمی اعلام شده از وزن صنایعدستی صادر شده از کشور چندان مورد اتکاء نیست چون از آنجا که کالاهایی مانند مبلمان نیز در ردیف صنایعدستی محاسبه می شوند به دلیل وزن سنگین خود آمار حجمی صنایعدستی را بالا میبرند. در حالی که گفته نمیشود مثلا چند دست مبلمان صادر شده است بلکه میگویند چند تن مبلمان صادر شده است. ضمن آن که بند سایر موارد دست برخی صادرکنندگان مبلمانهایی را که به هیچوجه صنایعدستی نیستند بازمی گذارد و بدین ترتیب آمار حجمی صادرات صنایعدستی نیز بالا میرود.
آمار غیرواقعی اما هیجانی صادرات چمدانی
رییس سازمان میراثفرهنگی به آمار چمدانی صادرات صنایع دستی نیز اشاره کرده و گفته بود، با احتساب این که هر گردشگر خارجی از ۵ میلیون گردشگری که به ایران سفر کرده اند، ۵۰ دلار صنایع دستی خریداری کرده باشد و با خود برده باشند، ۲۵۰ میلیون دلار صنایعدستی بصورت چمدانی صادر شده است.
تاکنون اما هیچ رسانه و کارشناسی از رییس سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری پرسش نکرده است که آمار خرید ۵۰ دلاری گردشگران خارجی در صنایعدستی را برچه اساسی اعلام کرده است؟ آیا از تمام گردشگران خارجی که به ایران آمدهاند پرسیده شده که آنها چه میزان صنایع دستی خریداری کردهاند؟ آیا جامعه آماری وجود داشته است که مشخص شود هر گردشگر خارجی ۵۰ دلار صنایع دستی خریداری میکند؟
شاید رییس سازمان میراثفرهنگی تنها براساس آمارسازی ناشی از یک نظرسنجی از فروشگاههای صنایعدستی وگردشگران خارجی که در میدان نقش جهان اصفهان حضور یافتهاند، آمار خرید ۵۰ دلاری گردشگران خارجی از صنایعدستی ایرانی را استخراج کرده است.
دلیلاش هرچه باشد باید به علیاصغر مونسان یادآوری کرد که در دام آمارهایی نیفتد که اساس و مبنای علمی و تحقیقاتی قوی ندارد و توان به بیراهه کشاندن برنامهریزیهای موثر در تولید و صادرات صنایعدستی و سیاساتهای حمایتی از این بخش را دارد.
رییس سازمان میراثفرهنگی با اعلام آمار ورود ۵ میلیون گردشگر خارجی به ایران آن هم با تکیه بر آمار پلیس مهاجرت و براساس مهر ورود به ایران در گذرنامه اتباع خارجی گفته است که اگر هر کدام از آنها ۵۰ دلار خرید کرده باشند، پس ۲۵۰ میلیون دلار صادرات صنایعدستی چمدانی داشتهایم.
این آمار از این منظر قابل نقد است که همه اتباع خارجی ورودی به ایران گردشگر نیستند. بسیاری از آنها ایرانیان خارج از کشورند که برای دید و بازدید با بستگان به کشور سفر میکنند.
نیمی از آنها برای زیارت به ایران آمدهاند و بخشی دیگر نیز تنها با هدف سلامت و درمان به ایران سفر کردهاند که قصد خرید ندارند.
از این میان شاید بتوان گفت که تنها ۲ تا ۲٫۵ میلیون گردشگر واقعی به ایران و با هدف گردشگری و بازدید از جاذبههای فرهنگی تاریخی و استفاده از امکانات گردشگری کشور به ایران سفر کردهاند که ممکن است خرید صنایعدستی نیز انجام بدهند.
فراموش نکنیم که از بین این تعداد گردشگر ورودی نیز سهم بسیاری از آن گردشگران سالمند خارجی است که فقط برای گشت وگذار به ایران آمدهاند.
خرید ۱۰ دلاری یا ۵۰ دلاری؟
اگر بر گفته رییس سازمان میراثفرهنگی درخصوص ورود ۵ میلیون گردشگر به ایران نیز صحه بگذاریم نمیتوان گفت که همه آنها خرید ۵۰ دلاری صنایع دستی در ایران داشتهاند. به عنوان مثال اگر این آمار از درون میدان نقش جهان اصفهان به رییس سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری رسیده باشد و علی اصغر مونسان نیز با هیجان این آمار را اعلام کرده باشد.
باید دانست که در میدان نقش جهان اصفهان در روزهای عادی سفر روزانه شاید بیش از ۱۵۰ گردشگر خارجی و در پیک سفر ۲ هزار گردشگر خارجی تردد میکنند که قطعا تمامی آنها صنایعدستی ایران را خریداری نمیکنند و قطعا به دنبال صنایع دستی ریز و خرد میروند که جابهجاییاش برای آنها آسانتر است و رقم این کالاها نیز از ۱۰ دلار تا ۵۰ دلار است.
اگر حتی در نظر بگیریم که ۱۰ درصد از ۵ میلیون گردشگر خارجی در ایران نیز خریدار کالاهای صنایعدستی باشند آنوقت به رقم ۵۰۰ هزار خریدار خارجی میرسیم که اگر ۵۰ دلار هم صنایعدستی خریداری کرده باشند آمار صادرات چمدانی ایران با احتساب ۱۰ درصد خریدار واقعی به ۲۵ میلیون دلار میرسد نه ۲۵۰ میلیون دلار!
اکنون جای این پرسش باقی است که واقعا مرجع آماری درست در بخش صنایعدستی کجاست؟ چگونه می توان خلاءهای آماری موجود را مرتفع کرد و به آمار صحیح نه آمار هیجانی دست یافت تا با برنامهریزی موثر و صحیح در بخش صنایعدستی نه تنها کاستیهای حمایتی از هنرمندان صنایعدستی کشور را پر کرد که با دانستن آمار واقعی صادرات صنایع دستی چرخ تولید صنایع دستی را نیز به بهترین شکل ممکن در ایران چرخاند تا صعتی که قرار بود روزی جایگزین نفت شود و بعدتر گردشگری جای آنرا گرفت به سامان شود؟
نتیجه آمارهای هیجانی
جای این پرسش باقی است که اگر آمار صادرات صنایعدستی واقعی است؟ چرا ۱ میلیون دلار از ۵۵۰ میلیون دلار صادرات اعلام شده از سوی سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور که اگر با دلار ۱۵ هزار تومانی روز محاسبه کنیم، معادل ۱۵ میلیارد تومان است به بخش صنایع دستی تزریق نشده است تا موضوع بیمه هنرمندان صنایعدستی برای همیشه حل شود؟ اگر این آمار صحت داشت آیا کارگاههای تولید صنایع دستی با مشکل تامین مواد اولیه مواجه بودند؟
وقتی از صادرات صنایعدستی با حجم بالا سخن به میان میآید پس تاثیر مستقیم این صادرات را باید بر معیشت وو وضعیت تولید صنایعدستی کشور نیز مشهود باشد.
اگر واقعا صادرات صنایعدستی کشور این اندازه با قوت ادامه داشته است که دولت باید به جای نفت دست به دامان صنایعدستی باشد و مشکلات این بخش از جمله بیمه هنرمندان صنایع دستی را مرتفع و مشکل مواد اولیه در کارگاههای تولید صنایعدستی را حل کرده باشد.
این جا است که آمارهای هیجانی بلای جان برنامه ریزی در کشور میشوند و آمارسازیهای نادرست تصمیمگیران کلان در بخش تولید و اشتغال و صادرات و ارزآوری را به اشتباه میاندازند و یک تصمیم اشتباه در سطح کلان منجر به انحراف از مسیر توسعه متوازن و واقعی در بخش تولید و ارزآوری صنایع دستی میشود.