دو سال پیش بود که آتش به جان نخستین و تنها موزه تاریخ طبیعی هند افتاد و با خاکستر شدن یک فسیل ۱۶۰ میلیون ساله و هزاران شیء تاریخی یکی از کهنترین سرزمینهای تاریخی جهان به سوگ نشست. حالا پس از گذشت ۲ سال، مشابه این اتفاق که از آن به عنوان تراژدی فرهنگی نام برده شد، در دیگر سوی دنیا تکرار شد و نزدیک به ۲۰ میلیون اثر تاریخی موزه ملی برزیل در آتش سوخت. در ایران اما شرایط کمی متفاوت است. این سرزمین تاریخی که با داشتن بیش از یکمیلیون و دویست هزار اثر و محوطه تاریخی در زمره کشورهای کهن قرار گرفته است، مدیریت بحران نه در اولویت نخست برنامهها که در وقوع حوادث بزرگ، شبیه به یک شوخی است تا راهکاری اساسی! در تاریخ ایران هیچگاه موزهها در شرایط استاندارد قرار نداشتهاند و حالا که بزرگترین آثار و موزههای دنیا در یک لحظه بر اثر عوامل مختلف، عامدانه یا سهوی میسوزند و تخریب میشوند و برای همیشه از بین میروند، بیش از پیش باید نگران موزهها و آثار تاریخی کشور بود. صدای میراث در گفتوگو با «محمدرضا کارگر» مدیرکل موزهها و اموال منقول فرهنگی ـ تاریخی، برنامههای مشخص این اداره کل را در رابطه با وضعیت حفاظتی موزهها و عوامل پیشگیرانه در برابر حوادث طبیعی و انسانی بررسی کرده است.
با توجه به آتشسوزیهای گسترده در موزههای هند و برزیل و تخریبهای گسترده آثار تاریخی در کشورهای درگیر جنگ، برای جلوگیری از وقوع آتشسوزی و حوادث طبیعی و انسانی چه تمهیداتی در کشورهای دیگر اندیشیده شده است؟
تخریب هزاران اثر تاریخی در عراق و سوریه و آتشسوزیهای گسترده در موزههای بزرگ دنیا خبرهای بسیار سنگینی برای تمدن بشری است. به طوری که با از بین رفتن آیینهای که باید مقاطعی از تاریخ بشر را منعکس کند، بخشی از تاریخی بشر برای همیشه مخدوش میشود. واقعیت این است که تهدیدهای طبیعی و انسانی همیشه وجود دارد. یکسری از این تهدیدها حوادث طبیعی مثل زلزله هستند و بخش دیگر غیرطبیعی که نمونه آن را در جنگ سوریه، عراق، کویت و افغانستان شاهد بودیم که چه خسارتهای جبرانناپذیری به همراه داشت. اما در این میان جنس دیگری از اتفاقات هستند که مثل جنگ عامل انسانی ندارند. درست مثل همین آتشسوزی که چند شب پیش در موزه ملی برزیل رخ داد. با این حال برای جلوگیری از این اتفاقات راهکارهایی وجود دارد. در مورد عوامل طبیعی مثل زلزله، امروزه معماری به یاری بشر آمده و با روشهای جدید و استحکامبخشی سازههای موجود خسارتهای زلزله را به حداقل رساندهاند. حتی اگر نگوییم صددرصد باز هم میتوان آسیبها را به حداقل رساند تا آثار درون موزهها مصون بمانند. در مورد مسائلی از قبیل جنگ و… نیز اگر مدیریت بحران خوب عمل کند و پیشبینیهای لازم شده باشد، در شرایط اضطرار میتوان اشیاء را منتقل کرد یا آنها را داخل مخازن امن قرار داد تا خسارتهای موزه ای به حداقل برسد.
با توجه به این که بسیاری از موزههای ایران فاقد سیستم اعلام و اطفاء حریق هستند چگونه میتوان از وقوع آتشسوزیهای نابهنگام جلوگیری کرد؟
در حوادثی مثل آتشسوزی دست ما بازتر است. چون بسیاری از عوامل حفاظتی پیشگیرانه است، بخشی مربوط به اعلام و بخش دیگر اطفاء حریق است. در عوامل پیشگیرانه سیستم فنی موزه باید به گونهای باشد که آتشسوزی رخ ندهد. در مورد آتشسوزی در مکانهای محدود، مثل ساختمان موزهها نیز امروزه میتوان با ۹۹ درصد اطمینان، ساختمان یک موزه را محفوظ و ایمن نگاه داشت.
پس از آتشسوزی های محدودی که در مخزن موزه ملی ایران و موزه رضا عباسی رخ داد چه عوامل پیشگیرانهای برای موزهها و کاخ موزههای کشور در نظر گرفته شد؟
آتشسوزیهای رخ داده مبنای عامدانه نداشتند. چون کسی با موزه عناد ندارد که بخواهد آتش بزند. باید قبول کنیم که همه اینها قابل کنترل هستند. اگر ما از اساس سیستم الکترونیکی موزه را تجهیز کنیم و عامل بسیاری از آتشسوزیها را که به دلیل جرقه زدن آتش، اتصال سیمهای برق و یا دستگاههای برقی است، کنترل کنیم مانع از حریق در سطح گسترده میشویم. خوشبختانه در تاریخ موزهداری ایران، آتشسوزیها بسیار محدود بوده و خسارتی به بار نیاورده است. عامل همان آتشسوزیهای مختصر نیز سیستمهای برق و استفاده از ابزارهای برقی غیراستاندارد در تاسیسات بود. بنابراین محاسبات خوب، بهرهبرداری مناسب از سیستم که بار اضافی وارد نکند و استفاده درست از روشهای مهندسی در نظام برقی موزهها، استفاده از کابلهای نسوز و هشداردهندهها و همچنین تابلوهای مجهز و غیره همراه با نظارت اصولی میتواند موزههای ما را ایمن نگاه دارد.
حتی اگر تصور کنیم که عوامل پیشگیرانه را به طور کامل در موزهها رعایت کردیم، باز هم به نظر میرسد برای احتمالات هم باید راهکاری در نظر گرفت. حتی برای یک درصد خطا نیز چه برنامهای برای جلوگیری از بروز فاجعهای شبیه به آتشسوزی موزه ملی برزیل در موزههای ایران در نظر گرفتید؟
وقتی راجع به ایجاد عوامل پیشگیرانه مطمئن شدیم و خیالمان از بابت اقداماتی که میتوانیم در موزه انجام دهیم راحت باشد، یعنی مطمئن شدیم که نظام برقکشی و نصب منصوبات با استاندارهای جهانی همگام است، ولی باز هم یک درصد احتمال میدهیم که دچار حریق شویم، باید از مرحله دوم که اعلام حریق است کمک بگیریم. اعلام حریق ما باید فعال باشد به طوری که اگر هر بخشی از موزه طعمه حریق شد، نه تنها کپسولهای مجهز که عوامل آموزش دیده موزه برای اطفاء حریق باید مجهز و آماده باشند.
از چه تجهیزاتی برای اطفاء حریق در موزههای ایران استفاده میشود؟
پس از اعلام حریق مرحله بعد اطفاء حریق است. در دنیا سیستم و تکنولوژیهای مختلفی برای اطفاء حریق به کار گرفته میشود. بخشی از این تکنولوژیها مربوط به گازهایی است که برای لایه ازن مضر هستند و با اینکه به کارگیری از این تجهیزات ممنوع است، ولی در بسیاری از موزههای دنیا استفاده میشود. دسته دوم گازهایی است که به محیط زیست آسیب نمیرساند اما از آنجایی که تجربه نشده و بسیار گران است به ندرت از آنها استفاده میشود. دسته سوم تجهیزاتی هستند که برای یک ساختمان کنترل شده مناسب است. اما از آنجایی که بلافاصله اکسیژن محیط را خالی میکند و نباید فردی در آن مکان حضور داشته باشد، خیلی نمیتوان از آن بهره گرفت. ما نیز نمیتوانیم از سیستم آب برای اطفاء حریق استفاده کنیم. بنابراین یا باید از گازهای غیرآتشزا استفاده کنیم و یا از گازهای غیر مضر و یا از سیستمهای دستی بهره بگیریم. استفاده از سیستمهای اطفاء حریق، امروزه بسیار گران و نیازمند رسیدگی و نگهداری مداوم است. با این حال در بعضی از موزههای ایران این نوع سیستم اطفاء حریق را ایجاد کردیم و در حال حاضر موزه فرش از این قابلیت برخوردار است.
کدام یک از موزههای ایران از سیستم اعلام و اطفاء حریق برخوردار هستند؟
درحال حاضر در برخی موزههای کشور هم سیستم پیشگیری وجود دارد، هم اعلام و اطفاء حریق. مثل موزه بزرگ خراسان و موزههایی که به تازگی افتتاح شدهاند. اما برخی از موزهها مانند موزه ایران باستان و موزه آبگینه قدیمی هستند و صرفا از سیستم اعلام حریق برخوردارند. با این حال تقریبا در تمامی موزههای ما سیستم اعلام حریق وجود دارد. به جزء تعدادی از موزههای کوچک مثل موزههای مردمشناسی و… ولی باید قبول کنیم که سیستم اطفاء حریق را همه موزه ها ندارند. هر چند که موزههایی که احداث میشوند با تمام دشواریها و هزینههایی که دارند سیستم اطفاء حریق را هم نصب میکنند. اما باز هم به نظر من بهترین روش در موزهها برای جلوگیری از آسیبها و حوادث احتمالی شیوههای پیشگیرانه است. یعنی باید همه عواملی که احتمال میرود خطر آتشسوزی را ایجاد کند بشناسیم و از موزه دور کنیم. چراکه ما هم مانند بسیاری از موزه های دنیا، مثل موزه ملی برزیل، سیستم اطفاء حریق نداریم. حالا یا به دلیل مشکل استفاده از تکنولوژیها است یا به خاطر بودجه و اعتبار و تحریمهایی که همواره دچارش بودیم و هستیم.
برای آن که موزههای ایران به سیستم اطفاء حریق مجهز شوند، چقدر بودجه لازم است؟
خیلی زیاد. ما برای تجهیز موزهها به سیستمهای اطفاء حریق نیاز به بودجه هنگفت داریم. با این حال در برخی موزهها مثل کاخ چهلستون تمام این سیستمها در حال نصب است و بخش دوران اسلامی موزه ملی به سیستم اعلام و اطفاء حریق مجهز شده است. برای بخش دوره باستان موزه ملی ایران نیز امسال طرح ایجاد سیستم اعلام و اطفاء حریق کلید میخورد و درحال حاضر اقدامات مطالعاتی آن چه به لحاظ زلزله و دیگر آسیبهای احتمالی در حال بررسی است. باید توجه داشته باشیم که در بسیاری از کشورهای دنیا مثل فرانسه و انگلستان، بخش مهمی از موزهها سیستم اطفاء حریق ندارند. حتی ویترینهای ۴۰ سال پیش را هنوز استفاده میکنند. باید بدانیم که ما هم با این اعتبارات محدود نمیتوانیم موزهها را به سیستم اعلام و اطفاء حریق تجهیز کنیم. البته زیرساختهایی ایجاد کردهایم که از وقوع اتفاقاتی نظیر آتشسوزی جلوگیری کند. با این اعتباراتی که مثل امسال داریم، اگر قرار باشد فقط مسئله حریق را در صدر اقدامات قرار بدهیم شاید بیشتر از یک یا دو تا موزه را نتوانیم تجهیز کنیم. اگر شما بخواهید مثلا سعدآباد را به سیستم اطفاء حریق تجهیز کنید ۱۱۰ هکتار وسعت این موزه است. بنابراین اینها نیاز به اعتبارات سنگین دارد. اما میتوانیم به خوبی از بروز آتشسوزی در موزهها پیشگیری کنیم. مثلا در ساعتی که درب موزه بسته است و بازدید کننده و موزهدارها در موزه نیستند، میتوان برق و آب ساختمان را که موجب آتشسوزی میشود یا سیستم گازرسانی موزه را به طور کامل قطع کرد. این موضوعات کاملا پیشگیرانه است. تجهیز موزههای کشور به سیستم اعلام و اطفاء حریق هم یک پروسه کاملا طولانی است و اعتبارات هم اجازه این کار را نمیدهد. یک جایی مثل فرانسه سالی ۳۵ میلیون توریست دارد و این توریستها برای دیدن و خدماتی که از موزهها میگیرند هزینه میکنند. دولت آن کشور هم اعتبار خوبی از کانال خود موزهها دارد. در ایران ولی سال گذشته تنها یک میلیون و پانصد تا هفتصد هزار بازدیدکننده خارجی از موزهها دیدن کردند. پس ببینید در مقایسه با لوور که روزی ۳۰ تا ۳۵ هزار بازدید کننده دارد و درآمد سنگینی هم دارد و از جاهای دیگر هم حمایت میشود و برای خودش هزینه میکند و یک سوم اعتباراتش را هم از دولت میگیرد، کجا ایستادهایم. پس باید با همین سیستم اعلام حریق و ابزارهایی که در اختیار داریم مانع از بروز آتشسوزی در موزهها شویم. این آرزوی ما است که موزهها را به سیستم اعلان و اطفاء حریق مجهز کنیم. ولی هیچ وقت در تاریخ موزهداری ایران شرایطی پیش نیامده است که موزهها بتوانند حتی در یک مقطع زمانی به تمام منویات خود برسند.